سفارش تبلیغ
صبا ویژن
اگر آن که خواهى نیستى بارى بدان ننگر که کیستى . [نهج البلاغه]
لوگوی وبلاگ
 

صفحات اختصاصی
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :40
بازدید دیروز :0
کل بازدید :53840
تعداد کل یاداشته ها : 85
103/10/3
12:28 ع

 

مدرک داشتنستون فقرات شما شش دشمن داردمدرک داشتن

1) شکم بزرگ:
در این حالت، چون تعادل انحنای کمری یا لوردوز به هم می‌خورد ستون مهره‌ها ناچار است انحنای مهره‌های سینه‌ای یا کیفوز را بیشتر کند و همین امر به گودی زیاد کمر، قوز پشتی و بر هم خوردن راستای قرار گرفتن سر و انحنای گردنی منجر و درد ایجاد می‌شود.

2) بد خوابیدن:
وقتی اصول درست خواب را رعایت نمی‌کنید می‌بینید که صبح روز بعد از شدت درد قادر به بلند شدن نیستید. بهتر است به پهلو بخوابید و بالش شما فاصله شانه تا سر را پر کند. اگر به پشت بخوابید، قوس گردنی شما در صورت مناسب نبودن بالش به جای تمایل به عقب، به جلو می‌آید و آرتروز گردنی و درد ایجاد می‌شود. بدون بالش خوابیدن یا بالش کوتاه همان‌قدر بد هستند که انتخاب بالش بلند. دمر هم نخوابید و اگر مجبورید یک بالش زیر شکم و لگن خود بگذارید تا گودی کمرتان زیاد نشود و محل اتصال مهره آخر کمر به باسن دردناک نشود. تشک شما نباید زیادی نرم یا زیادی سفت باشد.

3) بغل کردن بچه‌ها:
بستن حامل‌هایی که بچه‌ها را در آن می‌گذارید به ستون مهره شما فشار می‌آورد. اگر می‌خواهید فرزندتان را بغل کنید او را به پهلو تکیه بدهید، یعنی یک پایش جلو و پای دیگر بچه عقب باشد تا وزن او به پهلویتان وارد شود.

4) نشستن چهار زانو یا دو زانو:
وقتی چهار زانو یا دو زانو می‌نشینید باعث تخریب غضروف خود می‌شوید. روی صندلی استاندارد بنشینید و زاویه 120 درجه را رعایت کنید. قوز به جلو (زاویه کمتر از 90) و یا عمود نشستن راستاها را به هم می‌زند و بدن ما سعی می‌کند به عضلات منطقه فشار بیاورد تا در حد ممکن راستاهای طبیعی را حفظ کنند و همین عامل، درد را به وجود می‌آورد. پا، باسن، پشت و کتف شما باید نقاط تماس هنگام نشستن صحیح باشند.

5) ایستادن طولانی:
معمولا به دلیل وجود شکم برآمده در چاق‌ها و یا عضلات ضعیف کمری در لاغرها و از همه بدتر رعایت نکردن اصول درست ایستادن، به دنبال طولانی ایستادن دردها شروع می‌شوند. وقتی می‌ایستید باید یک پا جلوتر از دیگری و پای دیگر 15 سانتی‌متر بالاتر باشد تا فشار وزنتان عملا تقسیم شود. پاها را مرتب با حفظ همین 15 سانتی‌متر از زانو خم کنید تا لوردوز کمری زیاد نشود و درد و خستگی به وجود نیاید. در بعضی مشاغل، داشتن زیرپایی الزامی است.

6) بلند کردن جسم سنگین:
رعایت اصول بلند کردن اجسام مهم است. جسم را با دست بگیرید. یک پا اهرم و پای دیگر جلو باشد. دست‌ها به بدن چسبیده باشد و از راستای دست‌ها نیرو بگیرید نه از کمرتان.


  
  

 

یعنی چی؟جالب بودسخت ترین مسابقه در جهان/عکسیعنی چی؟جالب بود

"سخت ترین مسابقه در جهان" عنوان رقابتی است که هر ساله هزاران نفر از مردان و زنان سراسر جهان (البته علاقمندان سرسخت به اینگونه رقابت های خشن) را به میدان می کشاند. این رویداد دشوار اولین بار در سال 1986 انجام شد و جدیدترین آن در سال 2012،  29 ژانویه  در انگلستان انجام شد که رقابت کنندگان در آن مسافتی گسترده و بطول هشت مایل را با سخت ترین شرایط ممکن گذراندند.

هرچند عواید این مسابقه صرف امور خیریه می شود ولی رقابت کنندگان در بعضی شرایط باید حتی از جان خود مایه بگذارند تا بعنوان برنده انتخاب شوند. هشت مایل عبور از موانع آتشین، سیم خاردار ها، آب های یخ زده، باتلاق های گل و لای، پل و دیواره های طنابی، دویدن در محل های ناهموار همراه با حمل صلیب، موانعی که در صورت برخورد با آن منجر به شوک الکتریکی فرد می شود؛ همه و همه مواردی هستند که عواقبی از قبیل خونریزی بدلبل مجروح شدن، سوختگی، ترس، برق گرفتگی، رگ به رگ شدن، پیچش دست و پا، دررفتگی مفصلی، شکستگی استخوان، نقص عضو و حتی مرگ را بدنبال دارد ...


http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646044087.jpg
 

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646044894.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646041960.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646043771.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646043167.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646042390.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646041649.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646042387.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646043592.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646041676.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646042585.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646041475.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646041039.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646041795.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646043665.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646042324.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646042355.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646044807.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040646043043.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647082053.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647081010.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647082676.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647082410.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647083339.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647083131.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647081254.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647082063.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647082068.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647081956.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647083028.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647083011.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647084419.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647081795.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647222472.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647223096.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647223486.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040647222511.jpg


  
  

برگی دیگر از دفتر جنایات آمریکا در افغانستان

 

 

  به گزارش بخش سیاسی شبکه اطلاع رسانی  افغانستان (afghanpaper)، مدارک و شواهدی بسیاری در دست است که آمریکا طی ده سال گذشته از سلاح ها و مهمات رادیو اکتیو در افغانستان استفاده کرده است.

در اینکه آمریکا مرتکب جنایات هولناکی در کشور ما و دیگر کشورهای تحت اشغال خود، شده است هیچ شکی نیست. اما اثبات اینکه ارتش آمریکا از سلاح های ساخته شده توسط اورانیوم ضعیف در کشور ما افغانستان، استفاده می کرده است، موضوعی است که داکتر محمد داوود میرکی در کتاب "افغانستان پس از دموکراسی: داستان‌های ناگفته به روایت تصویر"، به آن پرداخته است.

ایشان پس از مشاهده کثرت نقص های جدی در کودکان افغانستانی بعد از تولد، افزایش انواع دیابت، مرگ افراد بدون هیچ گونه علائم فیزیکی ناشی از جراحت، ذوب شدن پرندگان بر روی درختان و ... متوجه می گردد که این موارد تنها در صورت استعمال و استنشاق اورانیوم ضعیف شده، امکان پذیر می باشد.

تحقیقات داکتر میرکی در این کتاب نشان می دهد که قرار گرفتن در معرض اورانیوم ضعیف‌شده موجب آسیب‌های ژنتیکی، نقص‌های مادرزادی، سرطان، انواع دیابت، آسیب دیدن سیستم ایمنی بدن و سایر بیماری‌های جدی می‌شود که متاسفانه مردم افغانستان مبتلا به این جنایات آمریکا هم شده اند.

مدارک و شواهد نشان می دهد که امریکا اواخر سال 2001 از مقادیر زیادی مهمات ساخته‌شده از اورانیوم ضعیف‌شده در افغانستان استفاده کرده است که نظامیان امریکایی هنوز هم از این مهمات استفاده می‌کنند.

در باره سلاح های ساخته شده از اورانیوم ضعیف شده باید متذکر شویم که این ماده با خصوصیات فیزیکی خاص، به ویژه چگالی آن که به این ماده قابلیت نفوذ فوق العاده ای می دهد، بهای بسیار نازلی نیز دارد. (بهای اورانیوم رقیق شده برای هر کیلو، 2 دالر است) و از جهتی که نگهداری این زباله اتمی مشکلات فراوانی به همراه دارد، به نحو بارزی در زمین? نظامی کاربرد پیدا می کند.

اگر اورانیوم ضعیف شده به شکل صحیح به کار گرفته شود، آلیاژ (اورانیوم –تیتان) ماد? خیلی مؤثری برای ساخت نفوذگر با تکیه به انرژی جنشی خواهد بود، قطع? فلزی با چگالی بالا، وقتی که با شتاب بالا پرتاب می شود، می تواند جدار زرهی را بشکافد و وقتی به هوای آزاد برسد، بسیار آتش زا شده و اثر مخرب گسترده ای از خود به جا گذارد. به همین جهت در بسیاری از موشکهای کروز تاماهاک و هواپیماهای بدون سرنشین از آن استفاده می شود.

بنا بر تحقیقات، این ماده علاوه بر تاثیرات آتش سوزی و گستردگی انفجار، پس یک ساعت تنفس ذرات رادیو اکتیو آن که از طریق دستگاه تنفسی وارد بدن می شود، سبب از بین بردن بسیاری از اجزاء داخلی بدن و تاثیر مستقیم بر روی DNA و متعاقبا اختلالات ژنتیکی خواهد شد.

در باره دیگر موارد استعمال اورانیوم ضعیف شده توسط آمریکا در افغانستان، همچنین این مسائل مطرح است که: آمریکا فقط در سلاح های ارتش خود از این ماده استفاده نمی کند، بلکه از آنجایی که این ماده یک زباله اتمی محسوب می شود و نگهداری آن خواهان هزینه زیادی است، در تخریب معادن افغانستان جهت استخراج نیز برای قوای امریکایی کارایی فراوانی پیدا می کند.

با این توضیح روشن می گردد که : آمریکاییها به فکر لشکر کشی و غارت افغانستان هستند و به یقین برایشان اهمیتی ندارد که این مواد با آینده این مردم چه خواهد کرد؟ آنها میخواهند پیروز باشند و به اهداف خود برسند، حال اگر چند ده هزار نفر هم در این میان قربانی شدند، بهایی است که باید ملت افغانستان به جان بخرند تا کشورشان توسط آمریکاییها آباد شود!

این است برگی دیگر از خیانت و جنایت آمریکا علیه مردم افغانستان، که دولتمردان ما هر روز به بهانه دموکراسی و بازسازی کشور به حضور آنها جنبه قانونی تری می دهند و خود را در اعمال شنیع و غیر انسانی ها غرب شریک می سازند.
 

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040737583061.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040737582515.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040737581458.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040737583949.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040737583145.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202040737584879.jpg

 


  
  

گل تقدیم شماگل تقدیم شما مسجد پیامبر در روز میلاد خاتم پیامبران!!گل تقدیم شماگل تقدیم شما

 http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202041241314319.jpg

امروز شنبه دوازدهم ربیع الاول بنا به روایتی برابر است با سالروز تولد پیامبر بزرگ اسلام حضرت محمد(ص).

محمد مصطفی 1440 سال پیش از امروز در دوازدهم ربیع الاول در سال 571 در مکه معظمه چشم به جهان گشود.حضرت محمد(ص) در سن چهل سالگی به پیغمبری مبعوث شد و به سن 63 سالگی چشم از جهان بست.

سالروز تولد پیامبر بزرگ اسلام همه ساله با برپایی مراسم های گرامیداشت و ختم قرآن در کشورهای مختلف اسلامی بخصوص افغانستان تجلیل می شود.


مسجد پیامبر در روز میلاد خاتم پیامبران!!

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202041241311612.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202041241311703.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202041241311346.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202041241312730.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202041241313611.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202041241314330.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202041241314038.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202041241313092.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202041241312927.jpg 

از فرمایشات حضرت رسول اکرم (ص) که فرموده اگرمی خو اهید:
ازدانا ترین مردم باشید ** از خدا بترسید
از خاصان درگاه الهی باشید ** با قرآن ما نوس باشید
از روشندلان باشید ** مرگ را فراموش نکنید
در جوار رحمت حق باشید ** با مردم نیکی کنید
از دشمن آفتی بشما نرسد ** به خدا(ج) توکل کنید
در چشم مردم خوار نباشید ** پر هیزگار باشید
عمرطولانی داشته باشید ** صله رحم کنید
وسعت روزی داشته باشید ** همیشه با وضو باشید
به آتش دوزخ نسوزید ** چشم و زبان خود را حفظ کنید
با وقار ترین مردم باشید ** ازکسی چیزی نخواهید
پرده عصمت تان دریده وپاره نشود*پرده عصمت مردم را پاره نکنید
گور تان تنگ نباشد ودرعذاب نباشید**مداومت درقرائت سوره مبارکه تبارک بنمائید
ثروت تان زیاد باشد ** سوره واقعه را قرائت نمائید
ایــام خجسته به تمام امــت مـحمـد (ص) مـبـارک بـاشـد


  
  

بووووسکاری از گروه ادب و هنر شبکه اطلاع رسانی افغانستانبووووس

دوران کودکی بسیاری از ما با کارتون " حنا دختری در مزرعه"  آشناست. حنا (کاتری) دختری بود که به دنبال مادرش می گشت و با پدرکلان و مادرکلانش در مزرعه ای در فنلاند زندگی می کرد و منتظر بود تا مادرش که برای کار به آلمان رفته بود، بازگردد.اما جنگ جهانی آغاز شد و حنا دشواری های زیادی را با سخت کوشی و اراده قوی تحمل کرد و در تمام مواقع همواره به اطرافیانش ابراز محبت و علاقه می کرد.

حالا بعد از گذشت تقریبا سی سال، حنای کوچک ما بزرگ شده و به عنوان نخستین وزیر خارجه زن پاکستان منصوب گردیده است و از آنجا که از همان کودکی علاقه زیادی به همسایگان داشت، به کابل سفر کرده تا ضمن دیدار با رئیس جمهور کرزی، پیام های سراسر دوستی و عشق مقامات اسلام آباد را به ملت و مردم افغانستان برساند.

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202032040122883.jpg

مشروح سخنان محترمه حنا ربانی کهر با محترم حامد کرزی به شرح ذیل می باشد:

محترمه حنا: خدمت گل شما عرض کنم که افغانستان بیشتر از هر همسایه دیگر برای پاکستان مهم است، زیرا بسیاری از منافع ما در کشور شما تامین می شود. بطور مثال اقتصاد پاکستان رابطه تنگاتنگ با کشت مواد مخدر در افغانستان دارد از طرفی هم بازار اجناس درجه 39 پاکستان، فقط در افغانستان قابل معامله است به نحوی که حتی به در مردم پاکستان هم نمی خورد.

محترم حامد: بی شک که همانگونه است که شما می فرمایید.

محترمه حنا: به یقین اوضاع به سامان و با ثبات در افغانستان به ضرر ماست. زیرا اگر افغانستان روی خوشی را به خود ببیند و  دولتی مقتدر بر سر کار بیاید، در اولین قدم خواهان استقلال و حفظ تمامیت ارضی کشورش را میگردد که مسائل اختلاف برانگیز فراوانی از جمله مسئله دیورند و دسترسی افغانستان به آبهای آزاد مطرح می شود.

محترم حامد: بر منکر این مطلب نالت (لعنت).

محترمه حنا: متاسفانه آماری که جامعه جهانی در رابطه با دخالت پاکستان در ناامنی های افغانستان به نشر رسانیده، کاملا جعلی است ، زیرا پاکستان هیچ دخالتی در امور افغانستان نداشته و ندارد. مگر میشود این شلیک چند راکت، چند ترور، چند انتحاری و چند اختطاف کلان را دخالت در امور کشور دیگری دانست.

محترم حامد با تعجب: نه ولا نمشه.

محترمه حنا: باید بگویم که دخالت نظامیان پاکستان در امور داخلی افغانستان یک امر بشر دوستانه و در راستای کمک به بازسازی افغانستان است. لذا نباید با ذهنیت و دید منفی به این دخالت نگاه کرد. بلکه با دیدن نیمه پر لیوان باید بگویید " پاکستان یک خدمتگذار برای افغانستان است" که البته معاشش کمی بالاست.

محترم حامد: کشور ما متعلق به شما داره، صدقه سرتان.

محترمه حنا بعد از تشکر از محترم حامد: باید درباره گسترش و تولید تروریزم در پاکستان هم خدمتتان متذکر شوم که: پاکستانی ها در رابطه با تربیت و حمایت از تروریستها خلوص نیت دارند. نیت ما و برادران سعودی، گسترش مدارس به ظاهر دینی است، حالا اگر بسیاری از اینها افراط گرا می شوند و به القاعده می پیوندد، مشکل ما و نیت ما نیست، بلکه آب از جای دیگری ( داخل پرانتز، کاخ سفید) چشمه می گیرد.

محترم حامد: این مطلب نگرانی ندارد. با برادر اوباما در تلاشیم برادران طالب را به جمع خود بپیوندانیم.

محترم حنا: درباره مسائل پشت پرده اسلام آباد و واشنگتن نیز باید تصریح کنم که دیگر دوران نفاق گذشته و باید با یکدیگر تفاق کنیم: آمریکا کیست؟ پاکستان. پاکستان کیست؟ آمریکا. طالب و القاعده کیست؟ برادران آل سعود خود ما. پس این همه جنگ و دعوا بر سر افغانستان برای چیست؟ نظر اسلام آباد این است که تلاش کنیم همه یکی گردیم و دست به دست هم دهیم و در کنار هم باشیم.

محترم حامد با این سخن حنا خانم بسیار خوشحال شد و از جابرخاست و با اشاره به سمت در خروجی گفت: اگر حنا جان ما را مفتخر فرمایند، تشریف بیاورید منزل ما که مادر میرویس جان منتظر است. هیلاری جان، آنگلا جان و کاندولیزا را هم گفته است. مطمئنا بسیار خوشحال خواهم شد که شما محترمه ها را یکجا با هم ببینم. بفرمایید.

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202032040124363.jpg

 


  
  

 

 

 

 

ششم جدی/دی امسال برابر است با سی امین سال کشته شدن حفیظ الله امین که در سال 1358 خورشیدی توسط نیروهای ارتش سرخ شوروی در کابل به قتل رسید.

حفیظ الله امین، در سال 1300 خورشیدی در روستای "قاضی خیل" پغمان، در شمال غرب کابل در خانواده متوسط الحالی به دنیا آمد.

پدرش، حبیب الله در دوران نخست وزیری هاشم خان وظیفه زندانبانی زندان کابل را، که در آن زمان به نام "توقیف خانه کابل" نام برده می شد، بر عهده داشت و بیشتر نیروهای سیاسی در همین زندان محبوس بودند.

امین تحصیلات ابتدایی خود را در پغمان فراگرفت و برای ادامه تحصیلات به کابل رفت و تحصیلات عالی را در دارالمعلمین (تربیت معلم) کابل سپری کرد و پس از به دست آوردن لیسانس از دانشگاه علوم کابل به شغل معلمی روی آورد. او بر اثر لیاقتی که از خود نشان داد خیلی زود سیر پیشرفت اداری را طی کرد و به عنوان مدیر لیسه/دبیرستان شبانه روزی ابن سینا انتخاب شد.

آنگونه که محمد صدیق فرهنگ در کتاب "افغانستان در پنج قرن اخیر" آورده است، حفیظ الله امین در لیسه ابن سینا تعدادی از جوانان را جذب نمود و برای آنها یک کلاس غیررسمی شبانه بر گزار کرد و در آن نظریات سیاسی خود را برمبنای عقیده "برتری خواهی قومی" تدریس می کرد.

تحصیلات در آمریکا

در سال 1336 خورشیدی، حفیظ الله امین برای ادامه تحصیلات و با استفاده از بورسیه دارالمعلمین عازم آمریکا شد و پس از دریافت فوق لیسانس در رشته تعلیم و تربیت به کابل بازگشت و در یک موسسه آموزشی آمریکایی در کابل مشغول به کار شد و آنگونه که در برخی از منابع آمده است، در همین زمان با نور محمد تره کی آشنا شد.

حفیظ الله امین که مایل بود تحصیلات خود را ادامه دهد، برای دریافت دکترای خود در سال 1341 خورشیدی برای دومین بار عازم آمریکا شد، ولی به علت سرگرم شدن در فعالیت های سیاسی و یا به دلایل دیگری پس از یک سال تحصیل و قبل از دریافت دکترا به کابل بازگشت.

وی در دوران اقامت خود در آمریکا برای مدتی مسئول انجمن محصلان افغانستان در آمریکا شد و بنا به روایت "انتونی آرنولد" در کتاب "کمونیزم دو حزبی"، امین در روزهای تعطیل هفته به تمرین نشانه زنی می پرداخت.

اما خود حفیظ الله امین بعدها مدعی شد که دارالعلوم آمریکا به سفارش حکومت افغانستان بورسیه تحصیلی او را قطع نموده است، ولی طبق گفته آقای فرهنگ، برای اثبات این ادعا که با روش عمومی دارالعلوم تفاوت دارد، سندی ارائه نشده است.

عضویت در حزب و ورود به پارلمان

در حالی که آنها عکس امین را به دست داشتند، به سوی دخترم "غوتی" رفتند. غوتی به آنها گفت چرا شلیک می کنید، امین صاحب این جاست. گفتند که امین کجاست؟ در این حال متوجه شدند که امین آنجا نشسته است، بر او شلیک کردند. بعد از آن پسران و دخترانم زخمی شدند وقتی دیدند کسی دیگر باقی نمانده، خاموش شدند

همسر امین

حفیظ الله امین در سال 1343 خورشیدی برای شرکت در انتخابات شورای ملی، به افغانستان بازگشت. هنگامی که او به کابل رسید از تاسیس حزب دمکراتیک خلق چند ماهی بیشتر نگذشته بود که تقاضای عضویت در حزب دموکراتیک خلق را نمود که به عنوان یک عضو عادی به عضویت حزب در آمد. او در انتخابات پارلمانی هم از حوزه پغمان خود را کاندید کرد، ولی شکست خورد.

هر چند که وی از ورود به پارلمان بازماند، اما پرشورتر از گذشته به فعالیت های سیاسی خود در حزب دموکراتیک خلق ادامه داد و توانست که توجه نور محمد تره کی را، که رهبری حزب را بر عهده داشت، به خود جلب کند و با کمک وی به سرعت در حزب پیشرفت کرد.

او در سال 1345 خورشیدی با پشنهاد تره کی به عنوان عضو کمیته مرکزی حزب تعیین شد و سه سال بعد برای بار دوم از حوزه پغمان خود را کاندید کرد و این بار توانست که به مجلس نمایندگان افغانستان راه پیدا کند.

حفیظ الله امین در رقابت میان نور محمد تره کی و ببرک کارمل، که به انشعاب حزب به دو جناح خلق و پرچم منجر شد، از نور محمد تره کی، که رهبری جناح خلق را بر عهده داشت، حمایت کرد و به طرفداری از وی فعالت های زیادی انجام داد. چون علاوه بر تفاوتهای فکری و شخصیتی که وی با ببرک کارمل داشت، کارمل با عضویت وی در کمیته مرکزی و دفتر سیاسی حزب مخالفت کرده بود.

نفوذ در ارتش

امین در زمان کودتا رهبری شاخه نظامی حزب را به دوش داشت

پس از انشعاب میان حزب دموکراتیک خلق، امین به جناح "خلق" پیوست و از مبلغان پرشور آن و از مخالفان سرسخت ببرک و جناح "پرچم" گردید و به خاطر لیاقتی که امین در این راه از خود نشان داد، در سال 1352 از طرف جناح خلق ماموریت کار سازمانی در ارتش را بر عهده گرفت و مسئول بخش نظامی حزب شد.

او به جذب سربازان و افسران جوان، به خصوص پشتون های جوان و روستایی پرداخت و موفقیت زیادی در این راه به دست آورد و حتی در سال 1355 به اطلاع تره کی رساند که نیروهای وابسته به حزب در ارتش می توانند حکومت داوود خان را سرنگون کنند، ولی حزب در آن زمان مصلحت ندید که این کار صورت بگیرد.

در سال 1356 خورشیدی، بر اثر فشارهای اتحاد شوروی هر دو جناح حزب خلق و پرچم با هم متحد شدند، که حفیظ الله امین باز هم به عنوان عضو کمیته مرکزی حزب انتخاب شد و با حفظ سمت، ماموریت سازمانی خویش را در ارتش که در جناح پرچم این ماموریت را رقیب دیرینه او "میر اکبرخیبر" بر عهده داشت به او سپرده شد.

قهرمان انقلاب

چند روز قبل از کودتای 7 ثور در سال 1357 خورشیدی، میر اکبر خیبر، یکی از سران جناح پرچم در کابل به قتل رسید. خاکسپاری خیبر به یک نمایش بزرگ علیه دولت تبدیل شد. سران حزب دموکراتیک اعلام کردند که انتقام خون خیبر را خواهند گرفت. هر چند که برخی بر این باورند که قتل میر اکبر خبر به دستور خود حفیظ الله امین بوده است.

آناهیتا راتب زاد، از اعضای بلندپایه جناح پرچم بعدها مدعی شد که "شادروان میر اکبر خیبر عضو کمیته مرکزی حزب ما در تبانی با ارتجاع به وسیله باند آدمکش و تروریست وحشی وی (حفیظ الله امین) به شهادت رسیده است". ولی آنچه مسلم است اینکه امین بزرگترین سود را از این حادثه برد.

قدرت نمایی حزب دموکراتیک خلق در جریان قتل میر اکبر خیبر، دولت داوود را سخت وحشت زده کرد و در فردای آنروز خبر دستگری چند نفر از سران حزب از رادیو پخش شد. حفیظ الله امین نیز باید بازداشت می شد، ولی با همکاری ژنرال عمرزی، افسر نظامی وزارت داخله، برای چند ساعت بازداشت خود را به تاخیر انداخت.

امین در منزلش تحت نظر قرار گرفت و از ساعت 11 شب پنجم ثور تا صبح 6 ثور وقت کافی در اختیار داشت تا دستور کودتا را علیه داوود صادر کند و اعضای سازمان نظامی حزب را به حالت آماده باش در آورد.

آنگونه که سید محمد گلاب زوی، نماینده فعلی مجلس نمایندگان افغانستان و یکی از رهبران اصلی این کودتا می گوید "چهارشنبه 6 ثور پسر حفیظ الله امین، عبدالرحمان، به خانه ما آمد، ساعت شش صبح گفت که شیر آقا (پدر خود را شیر آقا می گفت) در محاصره است و تره کی صاحب و دیگر رهبران را به زندان انداخته اند و به سید محمد بگو که به رفقا بگوید که صبح فردا انقلاب را شروع کنند."

در بعد از ظهر 7 ثور بود که رادیو به دست نظامیان افتاد و حفیظ الله امین به رادیو کابل رفت. طبق گفته ظاهر طنین در کتاب "افغانستان در قرن بیستم"، "ساعت 7 شب حفیظ الله امین اعلام کرد که اینک محمد اسلم وطنجار اعلامیه نظامی شورای انقلابی را به اطلاع مردم می رساند. ابتدا صدای حفیظ الله امین به گوش رسید و سپس اسلم وطنجار..."

حفیظ الله امین که "فرمانده دلیر انقلاب ثور" لقب گرفته بود، در کابینه جدید به مقام معاون نخست وزیری رسید و با حفظ سمت، وزارت خارجه نیز به او سپرده شد. در ابتدایی پیروزی کودتا حفیظ الله امین با القاب ستایش آمیز از نور محمد تره کی یاد می کرد، ولی خیلی زود این رابطه به خصومت گرایید. برخی تندروی های امین را سبب این خصومت دانسته و گفته اند که شوروی از رفتارهای امین ناراضی به نظر می رسیده است.

نزاع شاگرد و استاد

هنگامی که بر پرده تلویزیون ظاهر می شد برای یک لحظه قیافه و اطوار او بر بیننده تاثیر مثبت وارد می کرد، اما همین که لب به سخن می گشود معلوم می شد که گفتارش تقلیدی، حرکاتش ساختگی و روی هم رفته مردی خام و سطحی است و در اکثر موارد از درک معنی آن عاجز می باشد. بیانات او را دیگران به اقتباس از آثار مارکسیستی تهیه می کردند و او با افزودن مقداری مبالغه و اغراق آن را به خورد شنوندگان می داد

میر صدیق فرهنگ

حفیظ الله امین خیلی زود توانست که جناح پرچم را از قدرت حذف کند و پس از آن بود که به فکر قبضه کامل قدرت افتاد. در اواسط ماه سنبله (شهریور) 1358 خورشیدی تره کی در بازگشت از اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در ماسکو توقف و با برژنیف ملاقات کرد.

آنگونه که عزیز اکبری از اعضای این هیات گفته است، برژنف نگرانی خود را در مورد حفیظ الله امین با تره کی در میان گذاشت. روز بعد تره کی در دیدار با اعضای حزب دموکراتیک خلق در ماسکو سخنانی ایراد کرد و گفت: "در حزب ما یک دانه سرطان است که باید کشیده شود، علاج شود. وقتی که سرطان در وجود باشد، وجود درد دارد. من این دانه سرطان را تشخیص کرده ام و حزب را علاج می کنم."

اما سخنان تره کی خیلی زود به گوش امین رسید و از حوادثی که در انتظار او بود آگاه شد. در ملاقاتی که بعد از بازگشت تره کی از ماسکو میان او تره کی صورت گرفت وی از تره کی خواست که تا چهار نفر از یارانش را از قدرت کنار بگذارد، اما تره کی با این کار مخالفت کرد.

با وساطت مقامات شوروی قرار شد که حفیظ الله امین به کاخ ریاست جمهوری برود و با تره کی ملاقات کند. آنگونه که "ماروزف" که در آن زمان معاون ستاد کی. جی. بی. در کابل بوده است، به نقل از ماموران خود در کابل که در صحنه حاظر بوده اند می گوید: "امین داخل حیاط شد. چیزی احساس کرده بود و شاید خود او وضع را متشنج کرده بود. او ابتدا از آمدن به ارگ خودداری کرده بود، هر چند سفیر، ژنرال ایوانوف، گوریلف و پاولوفسکی در آنجا بودند."

آنگونه که محمد صدیق فرهنگ، در کتاب افغانستان در پنج قرن اخیر آورده است، امین با افراد مسلح خود به زور داخل کاخ شد و بعد از آن بود که بین دو طرف تیر اندازی صورت گرفت و سید داوود ترون که مسلسل به دست پیشاپیش امین حرکت می کرد، کشته شد و یکی دیگر از همراهان امین به نام زیرک مجروح شد و در نتیجه افراد امین موفق شدند با شلیک مسلسل یاوران تره کی را از پای در آورند و خود او را نیز زندانی سازند.

هر چند که روایت های مختلفی از جریان این درگیری منتشر شده است، ولی آنچه که مسلم است اینکه بعد از این درگیری، حفیظ الله امین به قصر دلگشا رفت و ارتباطات تره کی را با خارج از قصر قطع کرد و فرماندهی امور را خود به دست گرفت.

حاکمیت مطلق

روابط امین و تره کی در ماههای آخر ریاست تره کی به تیرگی گراییده بود

در 25 سنبله سال 1358 حفیظ الله امین در افغانستان به حاکمیت مطلق دست پیدا کرد. وی پس از کشتن تره کی علاوه بر دبیر کلی حزب دموکراتیک خلق و ریاست شورای انقلابی، مقام نخست وزیری را نیز به خود اختصاص داد و حدود صد روز یکه تاز میدان بود و در بسیاری از بخش های افغانستان به شیوه بسیار خشن حکومت کرد.

وی در مقام فرمانروایی جدید، بار تمام سرکوبها و مظالم گذشته را به دوش تره کی انداخت و با اعلام فهرست دوازده هزار نفری از اعدام شدگان مدعی شد که همه آنها به دستور تره کی اعدام شده اند.

امین برای جلب اعتماد مردم شعار قانونیت، مصونیت و عدالت سر داد و گفت: "خلق زحمتکش ما با خنثی ساختن هر توطئه امپریالیسم و سرکوب نمودن هر تجاوز دشمنان انقلاب و از بین بردن هر عنصر منافی تکامل مطلوب انقلاب، به پیش می روند."

بعد از قتل نور محمد تره کی، حکومت امین در سرا شیبی سقوط قرار گرفت. طبق نوشته "ولیاخفسکی" در کتاب "توفان در افغانستان"، "پس از کودتای دولتی و به قدرت رسیدن امین، خشونت و دهشت در کشور به اوج خود رسید. امین با دادن شعارهای ناسیونالیستی، پرگویی های بیهوده وسخنرانی های پوچ و میان تهی، کار را به برپایی یک رژیم خود کامه و دیکتاتور کشاند."

هر روز بر شدت مقاومت مردمی افزوده می شد، و آنگونه که بیشتر منابع برآن تاکید کرده اند، حفیظ الله امین باب تماس و مفاهمه را با آمریکا و پاکستان باز کرد. او در نامه ای به ژنرال ضیاءالحق، بهبود روابط بین دو کشور را گوشزد کرد.

ارتباط امین با این دو کشور محدود نشد و آنگونه که سید محمد گلاب زوی در مصاحبه ای با روزنامه "حقیقت انقلاب ثور" مدعی شد، امین ضمن تماس با سازمان "سیا" با گلبدین حکمتیار نیز در تماس شد و پشنهاد یک حکومت ائتلافی را که حکمتیار نقش دوم را در آن داشت با وی در میان گذاشت و حکمتیار هم این پشنهاد را پذیرفت. هر چند که حکمتیار چنین ارتباطی را با امین انکار کرد، ولی شواهد زیادی نشان می دهد که چنین ارتباطی وجود داشته است.

قتل امین

در روز های آخر حکومت امین، روسها به این نتیجه رسیدند که با نگه داشتن امین در اریکه قدرت، خیزش مردم و مقاومت مهار نخواهد شد و از جانب دیگر، ارتباط امین با آمریکا و پاکستان، باعث این بیم و هراس در ماسکو شد که شاید این اطلاعات درست باشد و افغانستان به پایگاه جدید نظامی آمریکا تبدیل شود. بر همین اساس حکومت شوروی تصمیم گرفت که به افغانستان نیرو بفرستد و ببرک کارمل را جایگزین حفیظ الله امین نماید.

در 6 جدی سال 1358 بود که هواپیماهای نظامی شوروی یکی پس از دیگری در فرودگاهای نظامی افغانستان به زمین نشست. در همین روز حفیظ الله امین همه اعضای دفتر سیاسی را برای جلسه به اقامتگاهش در "تپه تاج بیگ" دعوت کرد و همه اعضای جلسه آنروز مهمان امین بودند و اولین غذایی که برای مهمانان آوردند سوپ بود، که به وسیله آشپز امین، که یک نفر روسی بود، مسموم شده بود.

حفیظ الله امین ابتدا گیج و منگ شده بود و سپس در یک عملیات نظامی 45 دقیقه ای که به سرکردگی ستوان "سیمیونف" به کاخ محل استقرار وی یورش برده با رگبار مسلسل در پیش چشم اعضای خانوداه خود کشته شد.

همسر حفیظ الله امین جزئیات کشته شدن همسرش را چنین شرح داده است: "تا وقتی که مهمات داشتیم، هیچ کس نتوانست وارد کاخ شود. عده زیادی از مهاجمین کشته شدند. ما نمی دانستیم که روسها هستند. وقتی مهمات ما تمام شد، آنها داخل کاخ شدند. به محض داخل شدن با ماشیندار یا مسلسل به چهار طرف شلیک کردند. در اثر این شلیکها به دخترانم ملالی و گلالی و پسرم خوازک گلوله اصابت کرد."

"در حالی که آنها عکس امین را به دست داشتند، به سوی دخترم "غوتی" رفتند. غوتی به آنها گفت چرا شلیک می کنید، امین صاحب این جاست. گفتند که امین کجاست؟ در این حال متوجه شدند که امین آنجا نشسته است، بر او شلیک کردند. بعد از آن پسران و دخترانم زخمی شدند وقتی دیدند کسی دیگر باقی نمانده، خاموش شدند."

شب هنگام جسد امین را در قالی پیچانده و در گورستان نزدیک کاخ به خاک سپردند. بر سر گور او هیچ لوح یا نشانه ای نگذاشتند و باقی خانواده امین را که زنده مانده بودند، به زندان پلچرخی بردند.

از قبل اعلام شده بود که در شب 6 جدی "قوماندان اعلای انقلاب ثور و رئیس شورای انقلابی حفیظ الله امین" سخنرانی خواهد کرد، ولی ناگهان برنامه های عادی رادیو کابل قطع شد و صدای ببرک کارمل با طنین غرور آمیزی پخش شد که خبر "سقوط مرگبار و واژگون شدن رژیم فاشیستی امین، این جاسوس سفاک امپریالیسم و دیکتاتور جبار و عوام فریب" را به مردم افغانستان تبریک گفت.

خوی و خصلت

امین مردی بود زیرک، جسور و خوش سیما، نیکو منظر وخوش لباس، نگاه هرزه ای داشت و حرکات و سکناتش جلف و بازاری بود. قدرت سازماندهی عالی داشت و برای دست یافتن به قدرت به انسانی بی رحم مبدل می شد. وی توطئه گر ماهر و فطری بود. بدگمان، بی باور و بی اعتماد بود. او ناسیونالیست سرسخت، آزادمنش، مغرور و متکی به نفس بود

نبی عظیمی

در مورد ویژگی های اخلاقی، سیاسی، فکری و روانی حفیظ الله امین تا کنون قضاوت های گوناگونی صورت گرفته است که گاهی هم این قضاوت ها اغراق آمیز نیز بوده است.

امین قدی بلند داشت، خوش چهره، پهن شانه، فراخ سینه و روی هم رفته دارای هیکل متناسب و شمایل مطبوع بود. آنگونه که محمد صدیق فرهنگ در کتاب "افغانستان در پنج قرن اخیر" در باره حفیظ الله امین آورده است، "حرکات او از اعتماد به نفس آمیخته با غرور و خود خواهی مفرط حکایت می کرد."

"هنگامی که بر پرده تلویزیون ظاهر می شد برای یک لحظه قیافه و اطوار او بر بیننده تاثیر مثبت وارد می کرد، اما همین که لب به سخن می گشود معلوم می شد که گفتارش تقلیدی، حرکاتش ساختگی و روی هم رفته مردی خام و سطحی است و در اکثر موارد از درک معنی آن عاجز می باشد. بیانات او را دیگران به اقتباس از آثار مارکسیستی تهیه می کردند و او با افزودن مقداری مبالغه و اغراق آن را به خورد شنوندگان می داد."

البته باید در نظر داشت که حفیظ الله امین تا مقطع دکترا آنهم در رشته تعلیم و تربیت در آمریکا تحصیل کرده بود و شاید این سخن محمد صدیق فرهنگ، هم مقداری مبالغه آمیز باشد که او از درک سخنان خودش عاجز بوده است.

نبی عظیمی از اعضای حزب دموکراتیک، جناح پرچم، نیز در مورد امین می گوید: "امین مردی بود زیرک، جسور و خوش سیما، نیکو منظر وخوش لباس، نگاه هرزه ای داشت و حرکات و سکناتش جلف و بازاری بود. قدرت سازماندهی عالی داشت و برای دست یافتن به قدرت به انسانی بی رحم مبدل می شد. وی توطئه گر ماهر و فطری بود. بدگمان، بی باور و بی اعتماد بود. او ناسیونالیست سرسخت، آزادمنش، مغرور و متکی به نفس بود."

حفیظ الله امین در تحریک احساسات قومی و حتی مذهبی، برای رسیدن به اهداف سیاسی خود مهارت فروانی داشت و بیشتر بر روی مسایل قومی و نژادی تکیه داشت تا سوسیالیسم و مارکسیسم.

او خیلی بی پروا مناسک دینی، علما و مشایخ را به تمسخر می گرفت که این کار او در جامعه سنتی و مسلمان افغانستان بسیار بی سابقه بود.


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >