به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper)، روز سه شنبه مورخ 1390/11/18 به ساعت ده بجهی قبل از ظهر به وقت و اشنگتن آقای اکلیل حکیمی سفیرکبیر و نماینده فوق العاده جمهوری اسلامی افغانستان در واشنگتن- ایالات متحده آمریکا، توسط آقای هارون الکو مستشار آن سفارت مورد لت و کوب قرار گرفت.
این حادثه زمانی به وقوع پیوست که آقای هارون الکو مستشار سفارت افغانی در واشنگتن و پسر آقای محمد اسحق الکو لوی سارنوال جمهوری اسلامی افغانستان صبح سه شنبه حین ورود به دفتر کارش در سفارت متوجه میشود که کامیپوتر لبتاب اش به سرقت برده شده است و همین بهانه میشود برای گشودن عقده های دیرینه اش در برابر سفیر.
در همینجاست که آقای الکو با عصبانیت اتاق خود را به قصد منزل پائین که اتاق سفیر در آن موقعیت دارد ترک گفته و بدون دق الباب داخل اتاق سفیر شده و با لحن تند به طرف سفیر کرده و میگوید که برخیز که دزد هایت کامپیوتر مرا دزدیده اند و دست خود را بطرف سفیر دراز کرده و از نکتائی سفیر محکم گرفته و در مغایرت با تمام اصول و پرنسیب های دیپلوماتیک و حتی قواعد اخلاقی، او را کش کش کنان به طرف منزل بالا برده و داخل اتاق خود مینماید.
از کوتاهی بخت که در همین لحظه آقای سروش یکی دیگر از مستشاران آن سفارت که روابط تنگاتنگی با سفیر دارد و هنگام تقرر آقای اکلیل حکیمی به حیث سفیر در و اشنگتن جزو تیم کاری اش به حیث مستشار به این سفارت آورده شده است، متوجه میشود که آقای الکو شخص سفیر را با بی حرمتی به مانند یک متهم به طرف بالا میکشاند، به عجله خود را از عقب آنها به داخل دفتر آقای هارون الکو میرساند و به مجردی که میخواهد که یخن سفیر را از دست آقای الکو رها کند، در اثر یک سو تفاهم کوچک آقای الکو فکر میکند که شاید آقای سروش به طرفداری از سفیر به او حمله ور شود، وی که پیشینه ورزشی خوبی در رشته بوکس دارد، برق آسا با مشت محکم (هاکن) یکی به روی سفیر و مشت دیگری (اپرکت) هم به روی آقای سروش حواله میکند که زد و خورد میان آنها جان تازه میگیرد و جنگ حدودا ده دقیقه در عقب درهای بسته میان این دیپلوماتان ادامه پیدا میکند که در نتیجه بر اثر تلاش آقای میرویس ناب و تقی خلیلی پسر ارشد محمد کریم خلیلی معاون دوم رییس جمهوری اسلامی افغانستان که دوتن دیگر از مستشاران آن سفارت اند، دروازه اتاق باز شده و به حیث نیروی میانجی و خلاص گیر وارد اتاق میشوند مگر کار از کار گذشته بود صرف توانستند که مانع کشتن سفیر و یا آقای سروش توسط آقای الکو شوند و با سرعت تمام آقای سفیر را چهار دست و پا به اتاقش برده تا از نظر بقیه اعضای سفارت و کارمندان خدماتی پنهان نگه دارند و آقای سروش را به وسیله موتر راهی شفاخانه مینمایند.
شانس خوبی که نصیب طرفین زد و خورد گردیده این است که چون محل حادثه داخل محوطه سفارت است بنابرین با استفاده از مصئونیت های دیپلوماتیک جلو مداخله پولیس آمریکا گرفته میشود و حالا که دو روز از حادثه میگذرد جناب آقای اکلیل حکیمی سفیر کبیر و نماینده فوق العاده جمهوری اسلامی افغانستان در واشنگتن تحت مدوای خانگی در اقامتگاه شان و آقای سروش زیر مراقبت شدید دکتران در یکی از شفاخانه های نزدیک به سفارت، قرار دارند و متاسفانه تنها اجراتی که در زمنیه صورت پذیرفته است که حسسب هدایت تیلفونی سفیر موضوع طی مکتوب رسمی که توسط آقای عبدالحکیم عطارد مستشار و مسئول امور قونسلی سفارت و میرویس ناب آماده شده بود و پس از گرفتن امضای سفیر در بستر بیماری اش ، به مرکز (وزارت امور خارجه) انعکاس داده شد و در آن از مقام وزارت امور خارجه تقاضا به عمل آمده است که آقای هارون الکو را از این سفارت به جای دیگر تبدیل نمایند که این موضوع هم با واکنش آقای محمد اسحق الکو لوی سارنوال جمهوری اسلامی افغانستان مواجه شده است و در این واکنش لوی سارنوال طی تماس تیلفونی با وزیر امور خارجه اخطار داده است که در صورت کدام اقدام در برابر پسرش، وی تمامی دوسیه های فساد و اختلاس سفارت خانه ها، جنرال قونسلگری های افغانستان را در خارج و همچنان از مرکز وزارت امور خارجه را دوباره روی دست گرفته و تحریک مینماید.
فعلا در عدم موجودیت آقای سفیر و آقای زمری اعظمی که پسر کاکای جلالتمآب محترم حامد کرزی رئیس جمهور جمهوری اسلامی افغانستان است و در بدماشی از خود نام و نشانی دارد که نمونه اش را در اخبار قبلی در رابطه به لت و کوب آقای قدیر نور یکی از دیپلوماتان این سفارت، با چشم سر مشاهده فرمودید و فعلا در رخصتی های زمستانی بسر می برد، به زور لوی سارنوال، شخص آقای محمد هارون الکو از امور سفارت سرپرستی می نماید.
در آستانه سالروز میلاد فخر کائنات، رسول اعظم، خاتمالنبیین حضرت محمدبن عبدالله چهل نکته ناب از سیره آن حضرت را تقدیم ارادتمندان ساحت قدسی نبی عظیمالشان اسلام می کنیم.
دائماً متفکر بود
اکثر اوقات ساکت بود
خلقش نرم بود
کسی را تحقیر نمیکرد
دنیا و ناملایمات هرگز او را به خشم نمیآورد
حقی پایمال میشد از شدت خشم کسی او را نمیشناخت تا اینکه حق را یاری کند
هنگام اشاره به تمام دست اشاره میفرمود
وقتی خوشحال میشد چشمها را به هم مینهاد
بیشتر خندههای آن حضرت تبسم بود
میفرمود حاجت کسانی که به من دسترسی ندارند را ابلاغ کنید
هر کس را به مقدار فضیلتی که در دین داشت احترام میکرد
با مردم انس میگرفت و آنان را از خود دور نمیکرد
در همه امور اعتدال داشته و افراط و تفریط نمیکرد
زبان خویش را از بیان سخنان غیرضروری کنترل میکرد
در انجام وظیفه به هیچ وجه کوتاهی نمیکرد
بافضیلتترین فرد نزد پیامبر خیرخواهترین آنان برای مردم بود
پیامبر در هیچ محفل و انجمنی نمینشست و برنمیخاست جز آنکه به یاد خدا باشد
در مجالس جایگاه خاص برای خود برنمیگزید
هنگامی که بر جمعی وارد میشد در جای خالی مینشست و به یاران خویش دستور میداد این گونه عمل کنند.
هر کس برای رفع نیاز رجوع میکرد نیازش را برآورده میکرد یا با کلام دلنشین آن حضرت قانع میشد.
رفتار پیامبر آنقدر نرم بود که مردم او را همچون پدری دلسوز و مهربان میدانستند و حق همه مردم نزد آن بزرگوار یکسان بود
مجلسش مجلس بردباری، حیا، صدق و امانت بود
عیبجو نبود و از کسی هم تعریف زیاد نمیکرد
پیامبر نفس خود را از سه چیز پرهیز میداد جدال، پرحرفی و سخنان غیرضروری
هرگز کسی را سرزنش نمیکرد
در پی لغزشهای مردم نبود
سخن نمیگفت مگر در جایی که امید ثواب در آن وجود داشت
سخن کسی را قطع نمیکرد مگر این که از حد متعارف تجاوز میکرد
به آرامی و متانت گام برمیداشت
کلامش مختصر، جامع، آرام و شمرده بود و آهنگ صدایش از همه مردم زیباتر بود
رسول خدا (ص) شجاعترین، بهترین و سخاوتمندترین مردم بود
پیامبر در تمام حالات و در برابر همه مشکلات شکیبا بود
پیامبر بر روی زمین مینشست و غذا میخورد
با دست خویش کفش خود را وصله میزد و جامه خود را با دست خود میدوخت
آنقدر از ترس خدا میگریست که جای نماز آن حضرت نمناک میشد
هر روز هفتاد بار استغفار میکرد
لحظهای از عمر بابرکت خویش را بیهوده نمیگذرانید
دیرتر از همه مردم به خشم میآمد و زودتر از همه راضی میگشت
با ثروتمندان و تهیدستان یکسان دست میداد و مصافحه میکرد وقتی به کسی دست میداد بیش از او دست خویش را باز نمیکشید
ماه گذشته وقتی یک سرباز ارتش افغانستان به نام عبدالصبور چهار تن از نیروهای فرانسوی را کشت، روند خروج نیروهای فرانسوی از افغانستان را یکسال به جلو انداخت.
چنین حملاتی قبلا نیز رخ داده بود، اما معمولا عاملان چنین حملاتی خود نیز کشته شده بودند، صبور اما زنده است و دارد به سوالات زیادی پاسخ می دهد. پاسخ های او قرار است پاسخ برای خیلی سوالات دیگری نیز باشد که اصلا ربطی به صبور ندارد.
درحالی که افسران ناتو و ارتش افغانستان سرگرم تحقیق در مورد صبور و حمله او هستند، بلال سروری همکار بخش جهانی بی بی سی در کابل، به روستای محل زندگی او سر زده با پدر و وابستگان او دیدار کرده و از کسانی که او را می شناسند در مورد صبور پرسیده است. از جمله اینکه صبور چه گذشته ای داشته و چگونه وارد ارتش شده است.
در بیستم ماه ژانویه وقتی صبور تفنگش را برداشت، هدفش این نبود که از وطن، خانواده و ناموسش دفاع کند. او به روی کسانی آتش گشود که با او همرزم بودند و جان چهارتن از کسانی را گرفت که همراه با صبور برای دستگیری یکی از فرماندهان طالبان عملیات مشترکی به راه انداخته بودند.
یک مامور اطلاعات می گوید، داشتیم به موفقیت بزرگی نزدیک می شدیم همه خوشحال بودند، ناگهان یکی شلیک کرد، من فکر کردم عملیات شروع شده است اما دیدم این صبور است که درحالیکه سیگار می کشد، پیهم شلیک می کند، او توسط سربازان فرانسوی محاصره شده بود و کماکان شلیک می کرد او تمام 120 فشنگی را که با خود داشت شلیک کرد. او قبل از اینکه فرار کند، چهار نفر را کشته بود.
در موارد دیگر وقتی یکی از نیروهای امنیتی افغان یا هم کسی در لباس این نیروها به سربازان خارجی شلیک کرده بود، خود نیز در اثر گلوله سربازان خشمگین ناتو جانش را از دست داده بود.
یک افسر گفت که صبور بعد از آنکه در مورد تصاویر بی حرمتی کردن سربازان آمریکایی با اجساد طالبان را شنیده بود، خیلی ناراحت بود. این تصاویر که در اینترنت منتشر شد، چند سرباز آمریکایی را نشان می داد که بر اجساد طالبان ادرار می کردند.
اما صبور پیش از آنکه سرباز شود کجا بود و چگونه زندگی می کرد؟
جستجوی هویت
صبور در ده سالگی مادرش را از دست داد و پس از آن از روستایش در موسهی لوگر فرار کرد. پدر او بعد از ازدواج مجدد نگران سلامت روانی فرزندش شد. پدر صبور می گوید در ده سال گذشته صبور پنج روز را هم در کنار او نبوده است. پدرش صبور را یک ولگرد توصیف کرد که برای خودش پرسه می زد و یک زندگی خیابانی داشت.
فرانسه در افغانستان حدود سه هزار و نهصد سرباز دارد
صبور یکبار به شدت بیمار شد و پزشکان به پدرش گفتند صبور باید چند ماه در بیمارستان بستری شود. او را به بیمارستانی در کابل معرفی کردند. بستری شد اما وقتی پدرش آمد تا صبور را با خود به خانه ببرد، پزشکان گفتند او فرار کرده است.
صبور بعد از بیمارستان، به صف ارتش ملی پیوسته بود.
هنوز مشخص نیست که صبور چگونه توانسته بود آزمایش های بهداشتی را بگذراند، این مرحله توسط پزشکان و روانشناسان متخصص نظارت می شود و ورود به صف ارتش نیازمند تائید تیم پزشکی ارتش است.
کسانی که سرگرم تحقیق در مورد پرونده صبور هستند می گویند، آموزگاران و مربیان صبور، در مدت هشت هفته ای که به او در پادگان مرکزی ارتش آموزش داده اند، مورد خاصی را که نشاندهنده شک در مورد سلامتی جسمی یا روانی صبور باشد، یادداشت نکرده اند.
به این ترتیب صبور پس از سپری کردن دوره کوتاه آموزشی مسلح می شود و به عنوان سرباز ارتش به کاپیسا در شمال کابل منتقل می شود.
اما این نخستین باری نبود که صبور عضو ارتش شده بود، صبور پیش از این نیز 9 ماه به عنوان سرباز ارتش خدمت کرده و از ارتش فرار کرده بود. او پس از فرار از ارتش برای مدتی به پیشاور پاکستان رفته بود.
یکی از هم ولایتی های صبور به من گفت، روزی ناگهان سرو کله صبور در روستا پیدا شد، او خسته و بیمار بود یکی از عموهایش او را برای مداوا به پیشاور پاکستان برد.
اما او چگونه توانست بار دیگر به ارتش بپیوندند.
اسناد جعلی
وقتی ماجرای صبور را دنبال می کردم، اسناد جعلی او را به من نشان دادند، که او بار دوم با هویت و اسناد جعلی ثبت نام کرده بود و وارد ارتش شده بود. مسئولان همچنین صدها سند جعلی دیگر را نیز به بی بی سی نشان دادند که افراد با هویت جعلی وارد ارتش شده بودند. چنین مواردی بخوبی نشان می دهد که مشکل خیلی عمیق تر و بیشتر از آن چیزی است که در مرحله اول تصور می شود.
بر اساس تحقیقات مشخص شده که 2300 نفر سربازان ارتش کسانی هستند که یا قبلا پلیس بوده اند و از صف پلیس فرار کرده اند و یا به دلیل دست داشتن در اقدامات غیر قانونی تحت پیگرد هستند.
حالا وزارت دفاع افغانستان برای جلو گیری از فرار سربازان ارتش، می خواهد سیستم ثبت اطلاعات مربوط به سربازان ارتش را الکترونیک کند. این پایگاه اطلاعات زیستی و شخصی حالا درکابل عملی شده است. در ده ماه گذشته و بعد از عملی شدن این سیستم در پادگان های ارتش در کابل مشخص شده است که 2300 تن کسانی هستند که یا قبلا پلیس بوده اند و از صف پلیس فرار کرده اند و یا به دلیل دست داشتن در اقدامات غیر قانونی تحت پیگرد هستند.
در چند ماه گذشته 500 نفر به ظن ارتباط با طالبان و اینکه غیر قابل اعتماد تشخیص داده شده اند، از ارتش اخراج شده اند. مسئولان بخش استخدام موظف شده اند که ماهانه مشخصات 8000 سرباز را مرور کنند، برای مرور و ثبت الکترونیک اطلاعات کامل تمامی 300 هزار سرباز ارتش زمان و حوصله زیادی نیاز است.
این مسئولان می گویند، تحقیققات آنها نشان می دهد اغلب حملاتی که از سوی سربازان ارتش علیه نیروهای ناتو انجام شده، عاملان چنین حملاتی با هویت های جعلی وارد ارتش شده بودند.
یکی از مسئولان استخدام در ارتش می گوید برای آنها دشوار و تقریبا غیر ممکن است که به همه روستاهای افغانستان بروند و در مورد گذشته افرادی که داوطلب ورود به ارتش هستند، تحقیق کنند.
با آنکه پس از حمله صبور به سربازان فرانسوی و تحقیق در مورد صبور مشخص شده است که او با هویت جعلی و برای دومین بار وارد ارتش شده است، اما هنوز کسی در ارتش افغانستان چیزی در مورد گذشته صبور نمی داند.
هیچ یک از افسران ارتش افغانستان و ناتو که سرگرم تحقیق در مورد پرونده صبور هستند حاضر نشدند، بطور مشخص در مورد او و اینکه آیا او سالم است یا بیماری روانی دارد، حرفی بزنند. اما یکی از سخنگویان ارتش فرانسه در پاریس گفت که اطلاعاتی که از کابل در اختیار آنها قرار گرفته است نشان می دهد که صبور هیچ مشکل روانی نداشته است. به گفته این سخنگوی ارتش فرانسه، تیم فرانسوی که مسئول تحقیق در مورد صبور هستند، صبور را دیده اند او خونسرد و مصمم به سوالات آنها جواب داده است.
نتیجه حمله صبور به سربازان فرانسوی دراماتیک بود، این حمله سبب شد تا مقامهای فرانسوی تصمیم بگیرند که یک سال زود تر از زمان پیش بینی شده افغانستان را ترک کنند. سارکوزی اعلام کرد که او نمی تواند بپذیرد که یک سرباز دیگر به دست نیروهای متحد،( افغانستان) کشته شود.
از سوی دیگر این حمله از ضعف ها و خلا های جدی در ارتش افغانستان پرده برداشت. ارتشی که بعد از خروج نیروهای خارجی قرار است مهم ترین تکیه گاه افغانستان برای حفظ صلح و ثبات باشد.
یکی از فعالان جنبش اشغال وال استریت در برنامهای زنده که از شبکه جهانی الکوثر پخش شد، برای نخستین بار تشرف خود را به دین مبین اسلام اعلام کرد.
به گزارش شبکه جهانی الکوثر، "مونیکا ویت" که مهمان برنده زنده "قضیه ساخته" شبکه جهانی الکوثر بود، اظهار داشت: من بعد از اینکه واقعیتهای روشن ایران و اسلام را با چشمان خود دیدم، دریافتم که چگونه رسانههای غربی چهره غیرواقعی از اسلام نشان میدهند، لذا در برابر این توطئه ایستادم و از اینجا تشرف خود را به دین مبین اسلام اعلام میکنم و تمام توان خود را برای مطالعه کامل و جامع در مورد اسلام به کار خواهم برد.
وی در مورد اوضاع سیاسی و اجتماعی آمریکا گفت: آنچه امروز در آمریکا رخ میدهد، قطرهای از دریا است و در آینده شاهد اتفاقات بسیار عظیمتر و پربارتر خواهیم بود.
مردم آمریکا از سیاستهای کشورشان و سپر قرار دادن ملت برای رسیدن به خواستههای توسعهطلبانه و سلطهجویانه خود خسته شدهاند و این نارضایتی را به طرق مختلف اعلام کردهاند.