سفارش تبلیغ
صبا ویژن
در پرستش بی دانش، و دانش بی اندیشه و (قرآن) خواندن بی تدبّر، خیری نیست . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

صفحات اختصاصی
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :28
بازدید دیروز :228
کل بازدید :54056
تعداد کل یاداشته ها : 85
103/10/4
3:20 ص

 

گل تقدیم شماداستان مرد فقیرگل تقدیم شما

در یکی از شب های سرد زمستان، یک نفر با مرد فقیری برخورد کرد، مرد

فقیر به سوی او دست دراز کردو صدقه خواست.

ولی آن شخص بعد از کمی جستجو در جیب هایش پولی نیافت.

فقیر همچنان خیره به او بود و انتظار می کشید و خوشحال از اینکه قرار

است به او کمک شود.

آن شخص ناراحت و پریشان شد از اینکه پولی نیافته تا به او کمک کند،

در همین حال دستان سرما زده مرد فقیر را گرفت و رو به او گفت: " برادر

عزیزم پولی ندارم که به تو کمک کنم، مرا ببخش "

فقیر در حالی که به او خیره شده بود، بغض کرد و گفت:

" تو بزرگترین هدیه را به من داده ای، تو مرا برادر خطاب کردی و این از

همه چیز برای من با ارزشتر است "