افغانستان؛ دو رئیس جمهور، دو طرح مصالحه
دکتر نجیب الله، رئیس جمهور پیشین افغانستان که پانزده سال پیش و همزمان با تصرف کابل به دست طالبان از سوی افراد این گروه به قتل رسید، فراز و فرودهای زیادی را در عرصه سیاسی افغانستان تجربه کرده بود.
او در میان سیاستمداران و گروه های مختلف افغانستان، دوستان و دشمنان زیادی داشت.
مخالفانش کارکرد او را زمانی که رئیس سازمان مخوف خدمات امنیت دولتی (خاد) بود، "بی رحمانه" توصیف می کنند. اما دکتر نجیب، زمانی هم که رئیس جمهور بود، چهره صلح طلب از خود نشان داد و طرح مصالحه ملی را با گروه های جهادی اعلام کرد؛ طرحی که هرگز در عمل پیاده نشد.
بشنوید: گفتگوی آصف معروف با اسحاق توخی
افغانستان امروز پانزده سال پس از مرگ دکتر نجیب، با شرایط مشابهی روبروست: یک بار دیگر رئیس جمهوری افغانستان روی طرح آشتی ملی و مصالحه با گروه های مخالف دولت پافشاری دارد، مخالفان به آن جواب رد می دهند و در بین ناظران امور امیدواری اندکی نسبت به موفقیت آن وجود دارد.
آینده طرح مصالحه با طالبان هنوز روشن نیست، اما آنچه در مورد طرح آشتی ملی دکتر نجیب اتفاق افتاد، جای بررسی دارد. سوالی که مطرح است اینکه چرا سیاست آشتی ملی دکتر نجیب موفق نشد.
اسحق توخی، کسی که چهارده سال دستیار دکتر نجیب بود، عوامل اصلی ناکامی سیاست مصالحه ملی را مخالفت گروه های اسلامی بنیادگرا و همچنین عناصری در داخل حزب وطن (حزب دکتر نجیب) می داند.
دکتر نجیب
آقای توخی می گوید: "شواهد نشان می دهد که در پشت مخالفت با مصالحه ملی در بعضی حلقات داخل حزب وطن و هم در بین مجاهدین، دست شبکه های استخباراتی بیرونی، مخصوصا روسیه دخیل بود. به خصوص که عملیه تخریب سیاست مصالحه ملی و به خصوص برنامه پنج فقره ای سازمان ملل متحد از شمال آغاز شد."
اما قاضی امین وقاد، معاون پشین حزب اسلامی، عدم تمایل رهبران مجاهدین به حکومت ائتلافی با دکتر نجیب الله را از عوامل اصلی ناکامی آن طرح می داند.
او می گوید: "مجاهدین مصالحه را به این خاطر قبول نمی توانستند که در صورت موافقت مجاهدین با روند صلح، تمام قدرت به دست همان ژنرالهایی که از طرف روس تربیت و حمایت می شدند، باقی می ماند و مجاهدین به حاشیه رانده می شدند."
شرایط در آن زمان و حالا تقریبا با هم مشابه است. با این تفاوت که آن زمان عموما همه و به خصوص غرب خواهان سقوط رژیم بودند، و حالا همه به استثنای معدودی می خواهند حاکمیت کنونی افغانستان حفظ شود.
اما چه تفاوت هایی بین این دو طرح وجود دارد؟
عبدالکبیر رنجبر، از تحلیلگران افغان که در آن زمان از کادرهای حزبی بود می گوید: "شباهت از لحاظ شکلی وجود دارد اما از نظر محتوا اصلا وجود ندارد. به خاطر این که وقتی در زمان دکتر نجیب الله مشی مصالحه ملی اعلام شد، دولت فوق العاده نیرومند و قوی بود و ما قوای مسلح داشتیم که نظیر آن در منطقه دیده نمی شد و حزب بر سر اقتدار که به خاطر وطن اعضای آن حتی سلاح گرفته بودند و می جنگیدند اما یک چنین نیرو حالا در افغانستان به صورت متجانسش متاسفانه دیده نمی شود."
اما قاضی امین وقاد، مصالحه ملی اعلام شده از سوی حکومت کنونی را برخواسته از خواست مردم می داند و می گوید رژیم دکتر نجیب از چنین اصلی محروم بود.
آقای کرزی آشتی با مخالفان مسلح را در دستور کار خود قرار داده است
او می گوید: "دولت فعلی مورد حمایت مردم افغانستان است. این دولت انتخابی است و رای مردم در آن دخیل است. پارلمان دارد، شورای ولایتی دارد و رهبران جهادی و مجاهدین در اینجا حضور دارند و یک قانون اساسی که در راس آن اسلام درج شده و مورد حمایت جامعه جهانی است. آن وقت دولت و ملت در تضاد بود اما فعلا دولت با ملت در تضاد نیست."
با همه تفاوتها و شباهتها، هم طرح مصالحه ملی دکتر نجیب و هم طرح آشتی ملی حکومت کنونی افغانستان، از سوی مخالفان دولت رد شده است.
هلال الدین هلال، از ژنرالهای ارشد حکومت دکتر نجیب باور دارد که طرح صلح در افغانستان، همواره قربانی اهداف بیرون مرزی شده است. او می گوید: "مصالح در آن دوران هم قربانی اهداف کشورهای همسایه شد و در این دوره هم قربانی اهداف همسایه و گرانندگان بازی در بیرون است."
در افغانستان بسیاری از رهبران، در زمان زندگی شان به افراد طرف منازعه تبدیل شده اند، اما وقتی در شهر ها نگاه کنید میزان نفرت و محبوبیت آنها را در تصویرها و عکسهای این رهبران می بینید که بر در و دیوار و روی شیشه های موترها (خودرو) می آویزند.
سالهاست که بسیاری از رهبران دیگر در میان مردم نیستند و به تاریخ پیوسته اند اما تصاویر آنها هنوز در میان مردم عادی دست به دست می شود؛ از شاه امان الله تا دکتر نجیب الله و تا آخرین مرد، برهان الدین ربانی که همین چند روز پیش به تاریخ پیوست. ولی فریادهای مرده باد و زنده باد ادامه دارد.