سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خودپسندی ضد درستی و آفت خردهاست . [امام علی علیه السلام]
لوگوی وبلاگ
 

صفحات اختصاصی
 

آمار و اطلاعات

بازدید امروز :36
بازدید دیروز :0
کل بازدید :53836
تعداد کل یاداشته ها : 85
103/10/3
12:12 ع

بووووسکاری از گروه ادب و هنر شبکه اطلاع رسانی افغانستانبووووس

دوران کودکی بسیاری از ما با کارتون " حنا دختری در مزرعه"  آشناست. حنا (کاتری) دختری بود که به دنبال مادرش می گشت و با پدرکلان و مادرکلانش در مزرعه ای در فنلاند زندگی می کرد و منتظر بود تا مادرش که برای کار به آلمان رفته بود، بازگردد.اما جنگ جهانی آغاز شد و حنا دشواری های زیادی را با سخت کوشی و اراده قوی تحمل کرد و در تمام مواقع همواره به اطرافیانش ابراز محبت و علاقه می کرد.

حالا بعد از گذشت تقریبا سی سال، حنای کوچک ما بزرگ شده و به عنوان نخستین وزیر خارجه زن پاکستان منصوب گردیده است و از آنجا که از همان کودکی علاقه زیادی به همسایگان داشت، به کابل سفر کرده تا ضمن دیدار با رئیس جمهور کرزی، پیام های سراسر دوستی و عشق مقامات اسلام آباد را به ملت و مردم افغانستان برساند.

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202032040122883.jpg

مشروح سخنان محترمه حنا ربانی کهر با محترم حامد کرزی به شرح ذیل می باشد:

محترمه حنا: خدمت گل شما عرض کنم که افغانستان بیشتر از هر همسایه دیگر برای پاکستان مهم است، زیرا بسیاری از منافع ما در کشور شما تامین می شود. بطور مثال اقتصاد پاکستان رابطه تنگاتنگ با کشت مواد مخدر در افغانستان دارد از طرفی هم بازار اجناس درجه 39 پاکستان، فقط در افغانستان قابل معامله است به نحوی که حتی به در مردم پاکستان هم نمی خورد.

محترم حامد: بی شک که همانگونه است که شما می فرمایید.

محترمه حنا: به یقین اوضاع به سامان و با ثبات در افغانستان به ضرر ماست. زیرا اگر افغانستان روی خوشی را به خود ببیند و  دولتی مقتدر بر سر کار بیاید، در اولین قدم خواهان استقلال و حفظ تمامیت ارضی کشورش را میگردد که مسائل اختلاف برانگیز فراوانی از جمله مسئله دیورند و دسترسی افغانستان به آبهای آزاد مطرح می شود.

محترم حامد: بر منکر این مطلب نالت (لعنت).

محترمه حنا: متاسفانه آماری که جامعه جهانی در رابطه با دخالت پاکستان در ناامنی های افغانستان به نشر رسانیده، کاملا جعلی است ، زیرا پاکستان هیچ دخالتی در امور افغانستان نداشته و ندارد. مگر میشود این شلیک چند راکت، چند ترور، چند انتحاری و چند اختطاف کلان را دخالت در امور کشور دیگری دانست.

محترم حامد با تعجب: نه ولا نمشه.

محترمه حنا: باید بگویم که دخالت نظامیان پاکستان در امور داخلی افغانستان یک امر بشر دوستانه و در راستای کمک به بازسازی افغانستان است. لذا نباید با ذهنیت و دید منفی به این دخالت نگاه کرد. بلکه با دیدن نیمه پر لیوان باید بگویید " پاکستان یک خدمتگذار برای افغانستان است" که البته معاشش کمی بالاست.

محترم حامد: کشور ما متعلق به شما داره، صدقه سرتان.

محترمه حنا بعد از تشکر از محترم حامد: باید درباره گسترش و تولید تروریزم در پاکستان هم خدمتتان متذکر شوم که: پاکستانی ها در رابطه با تربیت و حمایت از تروریستها خلوص نیت دارند. نیت ما و برادران سعودی، گسترش مدارس به ظاهر دینی است، حالا اگر بسیاری از اینها افراط گرا می شوند و به القاعده می پیوندد، مشکل ما و نیت ما نیست، بلکه آب از جای دیگری ( داخل پرانتز، کاخ سفید) چشمه می گیرد.

محترم حامد: این مطلب نگرانی ندارد. با برادر اوباما در تلاشیم برادران طالب را به جمع خود بپیوندانیم.

محترم حنا: درباره مسائل پشت پرده اسلام آباد و واشنگتن نیز باید تصریح کنم که دیگر دوران نفاق گذشته و باید با یکدیگر تفاق کنیم: آمریکا کیست؟ پاکستان. پاکستان کیست؟ آمریکا. طالب و القاعده کیست؟ برادران آل سعود خود ما. پس این همه جنگ و دعوا بر سر افغانستان برای چیست؟ نظر اسلام آباد این است که تلاش کنیم همه یکی گردیم و دست به دست هم دهیم و در کنار هم باشیم.

محترم حامد با این سخن حنا خانم بسیار خوشحال شد و از جابرخاست و با اشاره به سمت در خروجی گفت: اگر حنا جان ما را مفتخر فرمایند، تشریف بیاورید منزل ما که مادر میرویس جان منتظر است. هیلاری جان، آنگلا جان و کاندولیزا را هم گفته است. مطمئنا بسیار خوشحال خواهم شد که شما محترمه ها را یکجا با هم ببینم. بفرمایید.

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202032040124363.jpg

 


  
  

 

 

 

 

ششم جدی/دی امسال برابر است با سی امین سال کشته شدن حفیظ الله امین که در سال 1358 خورشیدی توسط نیروهای ارتش سرخ شوروی در کابل به قتل رسید.

حفیظ الله امین، در سال 1300 خورشیدی در روستای "قاضی خیل" پغمان، در شمال غرب کابل در خانواده متوسط الحالی به دنیا آمد.

پدرش، حبیب الله در دوران نخست وزیری هاشم خان وظیفه زندانبانی زندان کابل را، که در آن زمان به نام "توقیف خانه کابل" نام برده می شد، بر عهده داشت و بیشتر نیروهای سیاسی در همین زندان محبوس بودند.

امین تحصیلات ابتدایی خود را در پغمان فراگرفت و برای ادامه تحصیلات به کابل رفت و تحصیلات عالی را در دارالمعلمین (تربیت معلم) کابل سپری کرد و پس از به دست آوردن لیسانس از دانشگاه علوم کابل به شغل معلمی روی آورد. او بر اثر لیاقتی که از خود نشان داد خیلی زود سیر پیشرفت اداری را طی کرد و به عنوان مدیر لیسه/دبیرستان شبانه روزی ابن سینا انتخاب شد.

آنگونه که محمد صدیق فرهنگ در کتاب "افغانستان در پنج قرن اخیر" آورده است، حفیظ الله امین در لیسه ابن سینا تعدادی از جوانان را جذب نمود و برای آنها یک کلاس غیررسمی شبانه بر گزار کرد و در آن نظریات سیاسی خود را برمبنای عقیده "برتری خواهی قومی" تدریس می کرد.

تحصیلات در آمریکا

در سال 1336 خورشیدی، حفیظ الله امین برای ادامه تحصیلات و با استفاده از بورسیه دارالمعلمین عازم آمریکا شد و پس از دریافت فوق لیسانس در رشته تعلیم و تربیت به کابل بازگشت و در یک موسسه آموزشی آمریکایی در کابل مشغول به کار شد و آنگونه که در برخی از منابع آمده است، در همین زمان با نور محمد تره کی آشنا شد.

حفیظ الله امین که مایل بود تحصیلات خود را ادامه دهد، برای دریافت دکترای خود در سال 1341 خورشیدی برای دومین بار عازم آمریکا شد، ولی به علت سرگرم شدن در فعالیت های سیاسی و یا به دلایل دیگری پس از یک سال تحصیل و قبل از دریافت دکترا به کابل بازگشت.

وی در دوران اقامت خود در آمریکا برای مدتی مسئول انجمن محصلان افغانستان در آمریکا شد و بنا به روایت "انتونی آرنولد" در کتاب "کمونیزم دو حزبی"، امین در روزهای تعطیل هفته به تمرین نشانه زنی می پرداخت.

اما خود حفیظ الله امین بعدها مدعی شد که دارالعلوم آمریکا به سفارش حکومت افغانستان بورسیه تحصیلی او را قطع نموده است، ولی طبق گفته آقای فرهنگ، برای اثبات این ادعا که با روش عمومی دارالعلوم تفاوت دارد، سندی ارائه نشده است.

عضویت در حزب و ورود به پارلمان

در حالی که آنها عکس امین را به دست داشتند، به سوی دخترم "غوتی" رفتند. غوتی به آنها گفت چرا شلیک می کنید، امین صاحب این جاست. گفتند که امین کجاست؟ در این حال متوجه شدند که امین آنجا نشسته است، بر او شلیک کردند. بعد از آن پسران و دخترانم زخمی شدند وقتی دیدند کسی دیگر باقی نمانده، خاموش شدند

همسر امین

حفیظ الله امین در سال 1343 خورشیدی برای شرکت در انتخابات شورای ملی، به افغانستان بازگشت. هنگامی که او به کابل رسید از تاسیس حزب دمکراتیک خلق چند ماهی بیشتر نگذشته بود که تقاضای عضویت در حزب دموکراتیک خلق را نمود که به عنوان یک عضو عادی به عضویت حزب در آمد. او در انتخابات پارلمانی هم از حوزه پغمان خود را کاندید کرد، ولی شکست خورد.

هر چند که وی از ورود به پارلمان بازماند، اما پرشورتر از گذشته به فعالیت های سیاسی خود در حزب دموکراتیک خلق ادامه داد و توانست که توجه نور محمد تره کی را، که رهبری حزب را بر عهده داشت، به خود جلب کند و با کمک وی به سرعت در حزب پیشرفت کرد.

او در سال 1345 خورشیدی با پشنهاد تره کی به عنوان عضو کمیته مرکزی حزب تعیین شد و سه سال بعد برای بار دوم از حوزه پغمان خود را کاندید کرد و این بار توانست که به مجلس نمایندگان افغانستان راه پیدا کند.

حفیظ الله امین در رقابت میان نور محمد تره کی و ببرک کارمل، که به انشعاب حزب به دو جناح خلق و پرچم منجر شد، از نور محمد تره کی، که رهبری جناح خلق را بر عهده داشت، حمایت کرد و به طرفداری از وی فعالت های زیادی انجام داد. چون علاوه بر تفاوتهای فکری و شخصیتی که وی با ببرک کارمل داشت، کارمل با عضویت وی در کمیته مرکزی و دفتر سیاسی حزب مخالفت کرده بود.

نفوذ در ارتش

امین در زمان کودتا رهبری شاخه نظامی حزب را به دوش داشت

پس از انشعاب میان حزب دموکراتیک خلق، امین به جناح "خلق" پیوست و از مبلغان پرشور آن و از مخالفان سرسخت ببرک و جناح "پرچم" گردید و به خاطر لیاقتی که امین در این راه از خود نشان داد، در سال 1352 از طرف جناح خلق ماموریت کار سازمانی در ارتش را بر عهده گرفت و مسئول بخش نظامی حزب شد.

او به جذب سربازان و افسران جوان، به خصوص پشتون های جوان و روستایی پرداخت و موفقیت زیادی در این راه به دست آورد و حتی در سال 1355 به اطلاع تره کی رساند که نیروهای وابسته به حزب در ارتش می توانند حکومت داوود خان را سرنگون کنند، ولی حزب در آن زمان مصلحت ندید که این کار صورت بگیرد.

در سال 1356 خورشیدی، بر اثر فشارهای اتحاد شوروی هر دو جناح حزب خلق و پرچم با هم متحد شدند، که حفیظ الله امین باز هم به عنوان عضو کمیته مرکزی حزب انتخاب شد و با حفظ سمت، ماموریت سازمانی خویش را در ارتش که در جناح پرچم این ماموریت را رقیب دیرینه او "میر اکبرخیبر" بر عهده داشت به او سپرده شد.

قهرمان انقلاب

چند روز قبل از کودتای 7 ثور در سال 1357 خورشیدی، میر اکبر خیبر، یکی از سران جناح پرچم در کابل به قتل رسید. خاکسپاری خیبر به یک نمایش بزرگ علیه دولت تبدیل شد. سران حزب دموکراتیک اعلام کردند که انتقام خون خیبر را خواهند گرفت. هر چند که برخی بر این باورند که قتل میر اکبر خبر به دستور خود حفیظ الله امین بوده است.

آناهیتا راتب زاد، از اعضای بلندپایه جناح پرچم بعدها مدعی شد که "شادروان میر اکبر خیبر عضو کمیته مرکزی حزب ما در تبانی با ارتجاع به وسیله باند آدمکش و تروریست وحشی وی (حفیظ الله امین) به شهادت رسیده است". ولی آنچه مسلم است اینکه امین بزرگترین سود را از این حادثه برد.

قدرت نمایی حزب دموکراتیک خلق در جریان قتل میر اکبر خیبر، دولت داوود را سخت وحشت زده کرد و در فردای آنروز خبر دستگری چند نفر از سران حزب از رادیو پخش شد. حفیظ الله امین نیز باید بازداشت می شد، ولی با همکاری ژنرال عمرزی، افسر نظامی وزارت داخله، برای چند ساعت بازداشت خود را به تاخیر انداخت.

امین در منزلش تحت نظر قرار گرفت و از ساعت 11 شب پنجم ثور تا صبح 6 ثور وقت کافی در اختیار داشت تا دستور کودتا را علیه داوود صادر کند و اعضای سازمان نظامی حزب را به حالت آماده باش در آورد.

آنگونه که سید محمد گلاب زوی، نماینده فعلی مجلس نمایندگان افغانستان و یکی از رهبران اصلی این کودتا می گوید "چهارشنبه 6 ثور پسر حفیظ الله امین، عبدالرحمان، به خانه ما آمد، ساعت شش صبح گفت که شیر آقا (پدر خود را شیر آقا می گفت) در محاصره است و تره کی صاحب و دیگر رهبران را به زندان انداخته اند و به سید محمد بگو که به رفقا بگوید که صبح فردا انقلاب را شروع کنند."

در بعد از ظهر 7 ثور بود که رادیو به دست نظامیان افتاد و حفیظ الله امین به رادیو کابل رفت. طبق گفته ظاهر طنین در کتاب "افغانستان در قرن بیستم"، "ساعت 7 شب حفیظ الله امین اعلام کرد که اینک محمد اسلم وطنجار اعلامیه نظامی شورای انقلابی را به اطلاع مردم می رساند. ابتدا صدای حفیظ الله امین به گوش رسید و سپس اسلم وطنجار..."

حفیظ الله امین که "فرمانده دلیر انقلاب ثور" لقب گرفته بود، در کابینه جدید به مقام معاون نخست وزیری رسید و با حفظ سمت، وزارت خارجه نیز به او سپرده شد. در ابتدایی پیروزی کودتا حفیظ الله امین با القاب ستایش آمیز از نور محمد تره کی یاد می کرد، ولی خیلی زود این رابطه به خصومت گرایید. برخی تندروی های امین را سبب این خصومت دانسته و گفته اند که شوروی از رفتارهای امین ناراضی به نظر می رسیده است.

نزاع شاگرد و استاد

هنگامی که بر پرده تلویزیون ظاهر می شد برای یک لحظه قیافه و اطوار او بر بیننده تاثیر مثبت وارد می کرد، اما همین که لب به سخن می گشود معلوم می شد که گفتارش تقلیدی، حرکاتش ساختگی و روی هم رفته مردی خام و سطحی است و در اکثر موارد از درک معنی آن عاجز می باشد. بیانات او را دیگران به اقتباس از آثار مارکسیستی تهیه می کردند و او با افزودن مقداری مبالغه و اغراق آن را به خورد شنوندگان می داد

میر صدیق فرهنگ

حفیظ الله امین خیلی زود توانست که جناح پرچم را از قدرت حذف کند و پس از آن بود که به فکر قبضه کامل قدرت افتاد. در اواسط ماه سنبله (شهریور) 1358 خورشیدی تره کی در بازگشت از اجلاس سران کشورهای غیرمتعهد در ماسکو توقف و با برژنیف ملاقات کرد.

آنگونه که عزیز اکبری از اعضای این هیات گفته است، برژنف نگرانی خود را در مورد حفیظ الله امین با تره کی در میان گذاشت. روز بعد تره کی در دیدار با اعضای حزب دموکراتیک خلق در ماسکو سخنانی ایراد کرد و گفت: "در حزب ما یک دانه سرطان است که باید کشیده شود، علاج شود. وقتی که سرطان در وجود باشد، وجود درد دارد. من این دانه سرطان را تشخیص کرده ام و حزب را علاج می کنم."

اما سخنان تره کی خیلی زود به گوش امین رسید و از حوادثی که در انتظار او بود آگاه شد. در ملاقاتی که بعد از بازگشت تره کی از ماسکو میان او تره کی صورت گرفت وی از تره کی خواست که تا چهار نفر از یارانش را از قدرت کنار بگذارد، اما تره کی با این کار مخالفت کرد.

با وساطت مقامات شوروی قرار شد که حفیظ الله امین به کاخ ریاست جمهوری برود و با تره کی ملاقات کند. آنگونه که "ماروزف" که در آن زمان معاون ستاد کی. جی. بی. در کابل بوده است، به نقل از ماموران خود در کابل که در صحنه حاظر بوده اند می گوید: "امین داخل حیاط شد. چیزی احساس کرده بود و شاید خود او وضع را متشنج کرده بود. او ابتدا از آمدن به ارگ خودداری کرده بود، هر چند سفیر، ژنرال ایوانوف، گوریلف و پاولوفسکی در آنجا بودند."

آنگونه که محمد صدیق فرهنگ، در کتاب افغانستان در پنج قرن اخیر آورده است، امین با افراد مسلح خود به زور داخل کاخ شد و بعد از آن بود که بین دو طرف تیر اندازی صورت گرفت و سید داوود ترون که مسلسل به دست پیشاپیش امین حرکت می کرد، کشته شد و یکی دیگر از همراهان امین به نام زیرک مجروح شد و در نتیجه افراد امین موفق شدند با شلیک مسلسل یاوران تره کی را از پای در آورند و خود او را نیز زندانی سازند.

هر چند که روایت های مختلفی از جریان این درگیری منتشر شده است، ولی آنچه که مسلم است اینکه بعد از این درگیری، حفیظ الله امین به قصر دلگشا رفت و ارتباطات تره کی را با خارج از قصر قطع کرد و فرماندهی امور را خود به دست گرفت.

حاکمیت مطلق

روابط امین و تره کی در ماههای آخر ریاست تره کی به تیرگی گراییده بود

در 25 سنبله سال 1358 حفیظ الله امین در افغانستان به حاکمیت مطلق دست پیدا کرد. وی پس از کشتن تره کی علاوه بر دبیر کلی حزب دموکراتیک خلق و ریاست شورای انقلابی، مقام نخست وزیری را نیز به خود اختصاص داد و حدود صد روز یکه تاز میدان بود و در بسیاری از بخش های افغانستان به شیوه بسیار خشن حکومت کرد.

وی در مقام فرمانروایی جدید، بار تمام سرکوبها و مظالم گذشته را به دوش تره کی انداخت و با اعلام فهرست دوازده هزار نفری از اعدام شدگان مدعی شد که همه آنها به دستور تره کی اعدام شده اند.

امین برای جلب اعتماد مردم شعار قانونیت، مصونیت و عدالت سر داد و گفت: "خلق زحمتکش ما با خنثی ساختن هر توطئه امپریالیسم و سرکوب نمودن هر تجاوز دشمنان انقلاب و از بین بردن هر عنصر منافی تکامل مطلوب انقلاب، به پیش می روند."

بعد از قتل نور محمد تره کی، حکومت امین در سرا شیبی سقوط قرار گرفت. طبق نوشته "ولیاخفسکی" در کتاب "توفان در افغانستان"، "پس از کودتای دولتی و به قدرت رسیدن امین، خشونت و دهشت در کشور به اوج خود رسید. امین با دادن شعارهای ناسیونالیستی، پرگویی های بیهوده وسخنرانی های پوچ و میان تهی، کار را به برپایی یک رژیم خود کامه و دیکتاتور کشاند."

هر روز بر شدت مقاومت مردمی افزوده می شد، و آنگونه که بیشتر منابع برآن تاکید کرده اند، حفیظ الله امین باب تماس و مفاهمه را با آمریکا و پاکستان باز کرد. او در نامه ای به ژنرال ضیاءالحق، بهبود روابط بین دو کشور را گوشزد کرد.

ارتباط امین با این دو کشور محدود نشد و آنگونه که سید محمد گلاب زوی در مصاحبه ای با روزنامه "حقیقت انقلاب ثور" مدعی شد، امین ضمن تماس با سازمان "سیا" با گلبدین حکمتیار نیز در تماس شد و پشنهاد یک حکومت ائتلافی را که حکمتیار نقش دوم را در آن داشت با وی در میان گذاشت و حکمتیار هم این پشنهاد را پذیرفت. هر چند که حکمتیار چنین ارتباطی را با امین انکار کرد، ولی شواهد زیادی نشان می دهد که چنین ارتباطی وجود داشته است.

قتل امین

در روز های آخر حکومت امین، روسها به این نتیجه رسیدند که با نگه داشتن امین در اریکه قدرت، خیزش مردم و مقاومت مهار نخواهد شد و از جانب دیگر، ارتباط امین با آمریکا و پاکستان، باعث این بیم و هراس در ماسکو شد که شاید این اطلاعات درست باشد و افغانستان به پایگاه جدید نظامی آمریکا تبدیل شود. بر همین اساس حکومت شوروی تصمیم گرفت که به افغانستان نیرو بفرستد و ببرک کارمل را جایگزین حفیظ الله امین نماید.

در 6 جدی سال 1358 بود که هواپیماهای نظامی شوروی یکی پس از دیگری در فرودگاهای نظامی افغانستان به زمین نشست. در همین روز حفیظ الله امین همه اعضای دفتر سیاسی را برای جلسه به اقامتگاهش در "تپه تاج بیگ" دعوت کرد و همه اعضای جلسه آنروز مهمان امین بودند و اولین غذایی که برای مهمانان آوردند سوپ بود، که به وسیله آشپز امین، که یک نفر روسی بود، مسموم شده بود.

حفیظ الله امین ابتدا گیج و منگ شده بود و سپس در یک عملیات نظامی 45 دقیقه ای که به سرکردگی ستوان "سیمیونف" به کاخ محل استقرار وی یورش برده با رگبار مسلسل در پیش چشم اعضای خانوداه خود کشته شد.

همسر حفیظ الله امین جزئیات کشته شدن همسرش را چنین شرح داده است: "تا وقتی که مهمات داشتیم، هیچ کس نتوانست وارد کاخ شود. عده زیادی از مهاجمین کشته شدند. ما نمی دانستیم که روسها هستند. وقتی مهمات ما تمام شد، آنها داخل کاخ شدند. به محض داخل شدن با ماشیندار یا مسلسل به چهار طرف شلیک کردند. در اثر این شلیکها به دخترانم ملالی و گلالی و پسرم خوازک گلوله اصابت کرد."

"در حالی که آنها عکس امین را به دست داشتند، به سوی دخترم "غوتی" رفتند. غوتی به آنها گفت چرا شلیک می کنید، امین صاحب این جاست. گفتند که امین کجاست؟ در این حال متوجه شدند که امین آنجا نشسته است، بر او شلیک کردند. بعد از آن پسران و دخترانم زخمی شدند وقتی دیدند کسی دیگر باقی نمانده، خاموش شدند."

شب هنگام جسد امین را در قالی پیچانده و در گورستان نزدیک کاخ به خاک سپردند. بر سر گور او هیچ لوح یا نشانه ای نگذاشتند و باقی خانواده امین را که زنده مانده بودند، به زندان پلچرخی بردند.

از قبل اعلام شده بود که در شب 6 جدی "قوماندان اعلای انقلاب ثور و رئیس شورای انقلابی حفیظ الله امین" سخنرانی خواهد کرد، ولی ناگهان برنامه های عادی رادیو کابل قطع شد و صدای ببرک کارمل با طنین غرور آمیزی پخش شد که خبر "سقوط مرگبار و واژگون شدن رژیم فاشیستی امین، این جاسوس سفاک امپریالیسم و دیکتاتور جبار و عوام فریب" را به مردم افغانستان تبریک گفت.

خوی و خصلت

امین مردی بود زیرک، جسور و خوش سیما، نیکو منظر وخوش لباس، نگاه هرزه ای داشت و حرکات و سکناتش جلف و بازاری بود. قدرت سازماندهی عالی داشت و برای دست یافتن به قدرت به انسانی بی رحم مبدل می شد. وی توطئه گر ماهر و فطری بود. بدگمان، بی باور و بی اعتماد بود. او ناسیونالیست سرسخت، آزادمنش، مغرور و متکی به نفس بود

نبی عظیمی

در مورد ویژگی های اخلاقی، سیاسی، فکری و روانی حفیظ الله امین تا کنون قضاوت های گوناگونی صورت گرفته است که گاهی هم این قضاوت ها اغراق آمیز نیز بوده است.

امین قدی بلند داشت، خوش چهره، پهن شانه، فراخ سینه و روی هم رفته دارای هیکل متناسب و شمایل مطبوع بود. آنگونه که محمد صدیق فرهنگ در کتاب "افغانستان در پنج قرن اخیر" در باره حفیظ الله امین آورده است، "حرکات او از اعتماد به نفس آمیخته با غرور و خود خواهی مفرط حکایت می کرد."

"هنگامی که بر پرده تلویزیون ظاهر می شد برای یک لحظه قیافه و اطوار او بر بیننده تاثیر مثبت وارد می کرد، اما همین که لب به سخن می گشود معلوم می شد که گفتارش تقلیدی، حرکاتش ساختگی و روی هم رفته مردی خام و سطحی است و در اکثر موارد از درک معنی آن عاجز می باشد. بیانات او را دیگران به اقتباس از آثار مارکسیستی تهیه می کردند و او با افزودن مقداری مبالغه و اغراق آن را به خورد شنوندگان می داد."

البته باید در نظر داشت که حفیظ الله امین تا مقطع دکترا آنهم در رشته تعلیم و تربیت در آمریکا تحصیل کرده بود و شاید این سخن محمد صدیق فرهنگ، هم مقداری مبالغه آمیز باشد که او از درک سخنان خودش عاجز بوده است.

نبی عظیمی از اعضای حزب دموکراتیک، جناح پرچم، نیز در مورد امین می گوید: "امین مردی بود زیرک، جسور و خوش سیما، نیکو منظر وخوش لباس، نگاه هرزه ای داشت و حرکات و سکناتش جلف و بازاری بود. قدرت سازماندهی عالی داشت و برای دست یافتن به قدرت به انسانی بی رحم مبدل می شد. وی توطئه گر ماهر و فطری بود. بدگمان، بی باور و بی اعتماد بود. او ناسیونالیست سرسخت، آزادمنش، مغرور و متکی به نفس بود."

حفیظ الله امین در تحریک احساسات قومی و حتی مذهبی، برای رسیدن به اهداف سیاسی خود مهارت فروانی داشت و بیشتر بر روی مسایل قومی و نژادی تکیه داشت تا سوسیالیسم و مارکسیسم.

او خیلی بی پروا مناسک دینی، علما و مشایخ را به تمسخر می گرفت که این کار او در جامعه سنتی و مسلمان افغانستان بسیار بی سابقه بود.


  
  

 

 

اینجا کودکان از 8 صبح تا 5 بعداظهر بی وقفه کار می کنند.

اینجا کودکان سخت کار می کنند و مزد کمی می گیرند.

اینجا کارگاه خشت پزی است.

در نزدیکی کابل...

 

کارگاه خشت پزی و کودکان کار!!

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359014889.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359013361.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359013179.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359014393.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359013479.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359014593.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359013231.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359014873.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359013037.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359011468.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359011110.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359012537.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359014042.jpg

http://files.afghanpaper.com/pics/201202/201202021359013949.jpg 

خداوند ا بداد مایان مظلومان وبینوایان برس جذ در  تو دیگر همه در ها بروی مابسته است چون فقیریم و ناتوان یا الهی درد صدای قلب ما را بشنو یاری وکمک مان کن یاالله از تو کرم وفضل تمنا داریم برما وملت ما رحم وبه کسانیکه این ظلم را بر ما روا داشته از حال دل ما خبرش کن حا ل واولادشان را که در دبی وامریکا تحصیل میکند وحق مایان را میخورد از دهنش بیرون نما . انشالله


  
  

 

گل تقدیم شماگوش کردن به صدای مغز افراد لال!گل تقدیم شما

تیمی از دانشمندان عصب شناسی دانشگاه برکلی شامل یک محقق پست دکتری ایرانی موفق به رمزگشایی فعالیت الکتریکی لوب تمپورال مغز در زمان شنیدن صدا توسط انسان شده‌اند که در آینده ممکن است به شنیدن صدای مغزی انسانهای ناتوان از صحبت منجر شود.

دانشمندان بر اساس ارتباط میان صوت و فعالیت مغزی توانسته‌اند کلماتی شنیده شده را از فعالیت لوب تمپورال پیش‌بینی کنند.

به گفته محققان این پژوهش مبتنی بر صداهایی است که فرد می شنود، اما برای استفاده از آن برای بازسازی گفت‌وگوهای تصویری، این قوانین باید بر بیان شفاهی داخلی فرد اعمال شود.

نیما مسگرانی، دانش آموخته مهندسی برق دانشگاه مریلند و محقق پست دکتری دانشگاه برکلی و همکارانش در دانشگاه برکلی و جان هاپکینز نتایج پژوهش خود را در مجله PLoS Biology ارائه کرده‌اند.

این دستاورد برای بیمارانی که مکانیزم سخنگویی خود را در اثر سکته یا بیماری اسکلروز جانبی آمیوتروفیک از دست داده‌اند بسیار عظیم است. در صورتی که بتوان گفت‌وگوهای تصویری را از فعالیت‌های مغزی بازسازی کرد، بیماران بسیاری از آن بهره خواهند برد.

دانشمندان عصب‌شناسی آزمایش‌های خود را بر روی بیمارانی انجام دادند که قرار بود تحت عمل جراحی مغز قرار بگیرند. آنها یک حفره در مغز این افراد ایجاد کرده و تا 256 الکترود را بر روی لوب تمپورال آنها قرار داده تا فعالیت این ناحیه را در یک دوره یک هفته‌ای ثبت کند.

آنها از گفت‌وگوهای 10 تا 15 دقیقه‌ای ثبت شده برای بازسازی و پخش مجدد اصوات شنیده شده توسط بیماران استفاده کردند. مغز معمولا اصوات شنیداری را به فرکانسهای آکوستیک جزء آن تجزیه می‌کند.

محققان از دو نمونه محاسباتی مختلف برای تطبیق صداهای گفتاری با طرح فعالیت الکترودها استفاده کردند. سپس یک واژه برای بیماران پخش شده و از این نمونه‌ها برای پیش‌بینی واژه بر اساس اطلاعات ضبط شده توسط الکترودها استفاده شد.

این پژوهش در حقیقت بر اساس کار نیما مسگرانی و همکارانش در دانشگاه مریلند بر روی چگونگی رمزگشایی اصوات توسط حیوانات در قشر شنیداری مغز انجام شده است. آنها در تحقیقات خود توانستند بر اساس اطلاعات ثبت شده مغزی موش خرماها موفق به تخمین کلماتی که آنها شنیده و حتی درک نکرده‌اند، بشوند.

هدف نهایی پژوهش محققان دانشگاه کالیفرنیا در برکلی، بررسی چگونگی رمزگشایی سخن توسط مغز و تشخیص مهمترین بخشهای سخنان برای درک بوده است.چشمک


90/11/14::: 2:33 ع
نظر()
  
  

آفرینتولد شش گانگی در یک فامیل فقیرآفرین

 

به گزارش شبکه اطلاع رسانی افغانستان (afghanpaper) اولین حمل یک خانم افغانستانی یک حمل شش گانگی بوده است. فامیل نوزدان در قریه "پنجاه جریب" ولسوالی بلخ، ولایت بلخ افغانستان زندگی میکنند. پدر این نوزادان شش گانگی که نصرالله نام دارد به صفت روز مزد در شهر مزار شریف کار میکند.

به قرار گفته نصرالله وی حدود 20 روز هر ماه را کار میکند و بقیه را بیکار میباشد نصرالله که با پدر مادر و یک برادرش زندگی میکند بصورت اوسط 4000 افغانی در ماه دست مزد میگیرد. این اولین حمل خانم نصرالله میباشد. در فامیل خانم سابقه تولد اطفال دوگانگی وجود داشته ولی در فامیل پدر نوزادان هیچگاهی اطفال دو گانگی یا زیادتر تولد نشده اند.
مادر نوزادان هیچ نوع ادویه ضد حاملگی استفاده نکرده است. مادر شش نوزاد خویش را به تاریخ سه جدی 1390 ساعت 12:30 بعد از ظهر در شفاخانه ولایتی ولایت بلخ بدنیا آورد است. یکی از این نوزادان که دارای وزن 630 گرام بوده است بعد از 21 ساعت به تاریخ چهار دلو در آن شفاخانه چشمان کوچک اش را برای همیشه بسته است.

نوزادان فوق به خاطر رسیدن به خدمات بهتر صحی توسط یکی از تجاران خیر مزار شریف به کابل آورده شده است، این نوزادان به تاریخ 6 دلو 1390 به انستیتوت خدمات طبی فرانسه برای اطفال بستری شده اند. این اطفال که حدود دو ماه و پنج قبل از وقت تولد شده اند هر کدام شان به ترتیب 1.2 کیلوگرام، 1 کیلوگرام، 860 گرام، 820 گرام و 795 گرام وزن دارند.
هر پنج نوزاد میزان بیلروبین خون شان بلند بوده و وزن شان نظر به وزن متوقعه کمتر میباشد. که دلالت به وضعیت خراب اقتصادی فامیل در هنگام حمل خانم مینماید.
وضعیت صحی دو نفر شان ( نفر سوم و چارم از لست فوق بخاطر داشتن وقفه های تنفسی خوب نبوده) و سه نوزاد دیگر بهتر میباشند. تمام شان تداوی های مورد ضرورت را که شامل شیر مصنوعی، فوتو تراپی و مایعات داخل وریدی هست اخذ مینمایند و یک نفر شان اکسیجن نیز اخذ میکند.

قابل یاد آوری هست که وضعیت صحی مادر نیز نورمال نبوده و دکتوران متخصص این شفاخانه برایش ادویه و مواد غذایی لازمه توصیه نموده اند.یعنی چی؟عصبانی شدم!


  
  

 

بلبلبلوآفرینخیلی خنده‌داراستقبال از بان کی مون با سنگ وکفش در غزهآفرینخیلی خنده‌داربلبلبلو

معترضان خشمگین فلسطینی با پرتاب کفش و سنگ به سوی خودروی حامل دبیرکل سازمان ملل و کاروان همراهش در نوار غزه، از وی استقبال کرده‌اند.

به گزارش پرس تی وی این حادثه روز پنج‌شنبه (13 دلو، 2 فوریه) همزمان با عبور کاروان یادشده از یک ایست بازرسی در شمال غزه روی داد.

در جریان این حادثه به کسی آسیب نرسید و کاروان خودروهای سازمان ملل نیز اقدام به ترک این محل کرد.

بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل در تلاشی آشکار در راستای ترغیب فلسطینیان و مقامات رژیم اسرائیل برای از سرگیری مذاکرات، به فلسطین و اراضی اشغالی سفر کرده است.

رژیم اسرائیل در سپتامبر 2010 پس از کندسازی 10 ماهه روند شهرک‎سازی، ساخت‌ و سازها در اراضی اشغالی را از سر گرفت. این امر موجب توقف مذاکرات مستقیم تشکیلات خودگردان فلسطین با تل‌آویو شد.

محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی در تاریخ 26 ژانویه 2012 از پایان یافتن چند دور مذاکره بی‌نتیجه میان مقامات تشکیلات خودگردان و اسرائیلی‌ها در اردن طی چند هفته گذشته، خبر داده بود.

معترضان فلسطینی روز پنج‌شنبه (13 دلو، 2 فوریه) با متهم کردن دبیرکل سازمان ملل به جانبداری از رژیم اسرائیل، از این‎که بان کی مون از ملاقات با خانواده‌های زندانیان فلسطینی خودداری کرده، شکایت داشتند.

بان روز چهارشنبه (12 دلو، یک فوریه) در شهر رام‌الله در کرانه باختری با محمود عباس نیز دیدار کرد.

بان در یک کنفرانس خبری مشترک با عباس، شهرک سازی رژیم اسرائیل در کرانه باختری را مخالف با قوانین بین‌المللی اعلام کرده و از مقامات این رژیم خواست تا به منظور از سرگیری مذاکرات سازش که بی‎نتیجه مانده، پروژه‎های جدید شهرک‎سازی خود را متوقف کنند.

رژیم اسرائیل روز چهارشنبه (12 دلو، یک فوریه) بار دیگر درخواست‌های دبیرکل سازمان ملل برای توقف شهرک‌سازی‌های غیرمجاز در کرانه باختری را رد کردمدرک داشتن


  
  
<      1   2   3   4   5   >>   >