نمایی از فراز صخره شریف که محل معراج نبی اکرم اسلام (ص) و عبادت انبیاءالهیدر بیت المقدس است .به گزارش خبرآنلاین به نقل از فتیان، این تخته سنگ مقدس در زیر قبه الصخره قرار گرفته است . داخل قبه الصخره، قدمگاه منسوب به حضرت محمد (ص)وجود دارد که گفته می شودجای پای مبارکایشان، از شب معراج، همچنان بر روی آن باقی مانده است.
یک سایت ژاپنی تصاویر تکان دهنده ای از رواج شیوه ای جدید زیباسازی بین جوانان این کشور منتشر کرد. این تصاویر افرادی را نشان می دهد که با وصل کردن سرم به سرهایشان در انتظار زیباشدن به سبک جدیدی هستند که این روزها در پارتی های جوانان ژاپنی زیاد دیده می شود. یک متخصص زیبایی،اقدام جوانان ژاپنی در استفاده از سرم های فیزیولوژی برای وحشتناک جلوه دادن چهره خود را نگران کننده خواند.
به گزارش خبرگزاری پانا یک سایت ژاپنی تصاویر تکان دهنده ای از رواج شیوه ای جدید زیباسازی بین جوانان این کشور منتشر کرد. این تصاویر افرادی را نشان می دهد که با وصل کردن سرم به سرهایشان در انتظار زیباشدن به سبک جدیدی هستند که این روزها در پارتی های جوانان ژاپنی زیاد دیده می شود.
بر این اساس این جوانان با استفاده از سرم های فیزیولوژی برآمدگی بزرگی روی پیشانی هایشان ایجاد کرده و سپس با فشار دادن انگشت شست آن را به شکل یک حلقه در می آورند، از این رو نام این شیوه را "کله حلقه ای" گذاشته اند.
"مائدا" از کسانی است که از سال 1999 در این کار فعالیت کرده و پارتی های مخصوص این جوانان را برگزاری می کند. وی نام این شیوه عجیب را که به روشهای شیطان پرستان شبیه است "تغییر جسم" می نامد و معتقد است این اقدام شیوه جدیدی برای زیبا کردن است.
به گفته وی جوانانی که برای آماده شدن جهت شرکت در پارتی های مخصوص از این شیوه استفاده می کنند، با وصل کردن سرم فیزیولوژی به سرهای خود به مدت دو ساعت در انتظار می نشینند تا شاهد برآمده شدن پیشانی هایشان شوند.
وی مدعی است این اقدام ضرری برای جوانان ندارد و روز بعد آثارش از بین می رود.مائدا شیوه کله حلقه ای ها را مرتبط با مد روز دانسته و آن را در ادامه علاقه جوانان به خالکوبی و دیگر مدهای دهه اخیر در غرب می داند.
با این حال پروفسور "ورنر مانگ" متخصص زیبایی از آلمان مخالف اظهارات مائدا است. به گفته وی اقدام جوانان ژاپنی می تواند برای سلامتی آنها بسیار خطرناک باشد. مانگ تاکید می کند سرم فیزیولوژی در برخی عمل های جراحی کاربرد دارد و کار آن جدا کردن پوست از بافت ماهیچه است.
با این حال آنچه که کله حلقه ای ها با وارد کردن سرم زیر بافت پیشانی انجام می دهند صدمات غیرقابل جبران و مرگ را بدنبال دارد.
وی یادآور می شود تزریق چنین حجمی از سرم فیزیولوژی در بافت سر همچنین به اعصاب چشم آسیب جدی وارد کرده و حتی موجب کوری می شود. بر این اساس از نظر پزشکی دست زدن به چنین کاری دیوانگی است.
شیخ سعد البریک چهره سرشناس وهابیت عربستان سعودی در یک برنامه زنده تلویزیونی خاطره خود از نگاه کردن و دعا بر سینه یک زن نامحرم را بیان کرد. شیخ “سعد البریک” چهره سرشناس وهابیت عربستان در برنامه سفر در شبکه ماهواره ای الدلیل گفت: بنده همواره برای افراد دعا می خوانم. بیماران زیادی به من مراجعه می کنند تا بر آنان دعا کنم. یک روز که سوار بر هواپیما بودیم و از مدینه منوره به سمت ریاض در پرواز بودیم، یک مرد مسافر که از درد معده رنج می برد، نزد من آمد. از او خواستم که دگمه پیراهنش را باز کند و برایش دعا کردم. ناگهان یکی از مهمانداران زن که این صحنه را دید، بلافاصله جلو آمد و دگمه پیراهنش را باز کرد و با نشان دادن سینه خود، از من خواست که برای او نیز دعا بخوانم. بنده فورا روی خود را برگرداندم تا صحنه را نبینم اما او با ناراحتی گفت: شیخ، مگر من با آن مرد چه فرقی دارم؟ خب من هم بیمارم. وقتی حرف های او را شنیدم، به او گفتم، به شرط اینکه یک زن دیگر در کنار تو نشسته باشد، این کار را برای تو هم می کنم تا فکر بدی به سر مردم خطور نکند! او پذیرفت و من هم این کار را کردم
روز گذشته و همزمان با پرتاب کتاب به سوی اوباما فرد دیگری با عریان شدن در برابر ریئسجمهور آمریکا جایزه میلیاردر انگلیسی را که برای این کار یک میلیون دلار جایزه تعیین کرده بود، برنده شد.
به گزارش باشگاه خبرنگاران، روزنامه انگلیسی «دیلیمیل» روز گذشته و همزمان با پرتاب کتاب به سوی باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا از سوی یک فرد معترض آمریکایی، یک فرد دیگر نیز در جریان همایش تبلیغاتی حزب دموکرات در فیلادلفیا بازداشت شد.
این فرد که هیچ لباسی بر تن نداشت عباراتی را بر روی بدن خود نوشته بود که روز گذشته رسانههای خبری از هدف و هویت این فرد گزارشی در دست نداشتند.
اما امروز مشخص شد که این فرد عریان که خوان جیمز رودریگوئز نام دارد در واقع شخصی بوده است که با تسلیم شدن در برابر وسوسه یک میلیون دلاری یک میلیاردر انگلیسی دوام نیاورده و با نوشتن آدرس یک وبسایت و لخت شدن در برابر اوباما شانس خود را برای برنده شدن جایزه این میلیاردر انگلیسی آزموده است.
داستان این گونه است که الکی دیوید میلیاردر انگلیسی که بنا بر آخرین گزارش روزنامه انگلیسی ساندیتایمز در رتبه چهل و پنجم ثروتمندان انگلیس قرار گرفته و ثروت او بالغ بر 1?15 میلیارد پوند است، برای تبلیغ بیشتر سایت خود اعلام کرده کههر کس بتواند با عریان شدن در برابر باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا نام وبساییت او را بر روی بدن خود به نمایش بگذارد به او یک میلیون دلار پاداش خواهد داد.
البته این میلیاردر انگلیسی در ابتدا مبلغ این جایزه را صدهزار دلار اعلام کرده بود اما با عدم استقبال، وی مجبور شده بود که اعلام کند مبلغ جایزه را ده برابر کرده و به یک میلیون دلار رسانده است.
در حالی که خوان جیمز رودریگوئز 24 ساله در مراسم روز گذشته توسط پلیس بازداشت شد، اما الکی دیوید پیش از این با رد این موضوع که وی با پیشنهاد خود باعث ایجاد خطرات امنیتی برای اوباما میشود، از شرکت کنندگان در این مسابقه خواسته بود تا این حرکت را در فضایی انجام دهند که به بازداشت آنها منجر نشود.
اما در همین حال دیوید الکی اعلام کرده است که با مشاهده مدارک موجود قصد پرداخت این مبلغ را دارد. وی در گفتگو با نشریه ویکلیاستاندارد اعلام کرده است که من وقتی فیلم ویدیوئی مراسم را دیدم، برایم مسجل شد که این حرکت حتی چک هم نمیخواهد و به صورت نقد پرداخت خواهد شد.
شرایط لازم برای انجام این حرکت قرار گرفتن در معرض دید عمومی و جایی که همه بتوانند صدای او را بشنوند و 6 مرتبه فریاد زدن نام وبسایت این میلیارد بوده است.
بنا بر اعلام این میلیاردر انگلیسی و بر اساس اطلاعات دریافتی دو نفر دیگر هم این فرد عریان را در جریان این اقدام همراهی میکردند که یکی از آنها به فرد عریان کمک کرده و دیگری وظیفه فیلمبرداری را بر عهده داشته است.
یک مادر چینی که بعد از تولد نوزادش مقدار زیادی شیر دارد، هر روز شیر اضافه سینه های خود را دوشیده و نوزادش را حمام می کند. به گفته این مادر او روزانه حدود 2 لیتر شیر دارد و این مقدار شیر برای تغذیه دخترش که 6 هفته از تولدش می گذرد خیلی زیاد است. به همین علت او هر روز با اضافه شیر خود نوزادش را در وانی از شیر حمام می کند.
این خانم که به پیشنهاد مادرش تصمیم به این کار گرفته است می گوید در این مدتی که نوزاد را با شیر خودش حمام می کند پوست دخترش خیلی نرم و روشن تر شده و هر روز سفیدتر می شود.
مادر نوزاد می گوید تصمیم دارد با شیر اضافه اش مسوولیت شیر دادن به چند نوزاد دیگر را قبول کند تا استفاده بهتری داشته باشد.
در زمانهای قدیم، مردی به نام نصوح زندگی می کرد که از طریق دلاکی کردن حمام زنانه امرار معاش می کرد. هیات ظاهریِ او مانند زنان بود صدایی زنانه و پستان هایی برآمده داشت. از اینرو مرد بودن خود را از دیگران مخفی می داشت. او به گونه ای ماهرانه ، سالها در حمام های زنانه دلاکی می کرد و کسی پی به این راز نبرده بود که او یک مرد است و شهوت مردانه اش کامل و فعال بود.
نصوح چادر بر سر می کرد و پوشینه و مقنعه می گذاشت. در حالی که مردی بود حشری و در عنفوان جوانی. آن جوانِ هوس پیشه از این راه هم امرار معاش میکرد و هم دفع شهوت. او در طول زمان بارها از این کار توبه کرد و از آن منصرف شد، اما نفسِ اماره حق ستیز او توبه اش را می شکست.
تا اینکه روزی آن بدکار( نصوح ) به حضور یکی از عارفان رفت و بدو گفت: مرا نیز ضمن دعایت یاد کن و در حق من دعایی کن باشد که از این عمل قبیح خلاص شوم . آن عارف وارسته به راز کار او واقف شد و از طریق خواندن ضمیر او مشکلش را دریافت، بی آنکه چیزی از او بشنود. ولی چون از صفت حلم الهی برخوردار بود آن راز را فاش نکرد و قباحت آن کار را به رویش نیاورد و لبخندی به او زد و به طریق دعا به نصوح گفت: ای بدطینت، خداوند از فعل قبیحی که مرتکب می شوی توبه ات دهد. ( انسان کامل چون انانیتی ندارد سراپا نور الهی است، و قهرا هر چه گوید، گفته حق است.)
خلاصه آنروز گذشت تا اینکه روزی نصوح در حمام مشغول پر کردنِ طشت بود که جواهر دختر شاه گم شد و آن هم یکی از لنگه گوشواره های او بود که همه زنان را مجبور به جستجوی جواهرش کرد. چون آنرا در روی زمین پیدا نکردند درِ حمام را بستند تا در وهله اول جواهر گم شده را لابلای جامه های افراد حاضر در حمام بجویند. با آنکه همه لباسها را گشتند ولی دزد جواهر نه پیدا شد و نه رسوا. پس در این مرحله پا را از این هم فراتر گذاشتند و با جدیت تمام حمام زنانه و هر جایی از آن را به دقت گشتند ولی باز هم پیدا نشد، تا اینکه تصمیم به بازرسی بدنی گرفتند.
ندیمه آن بزرگزاده یکی یکی زنان را وارسی کرد تا آن جواهر مرغوب و بی نظیر را پیدا کند. نصوح با پیش آمدن این اوضاع از ترس به گوشه ای خلوت رفت، در حالی که از ترس رنگ چهره اش زرد و لبش کبود شده بود. نصوح از ترس بر خود می لرزید و سعی می کرد در گوشه ای خودش را پنهان کند. نصوح در آن خلوت رو به حضرت حق کرد و گفت: پروردگارا بارها توبه کرده ام. اما توبه ها و پیمانهای خود را شکسته ام. پروردگارا تا کنون کارهای زشتی کرده ام که شایسته من بود، در نتیجه چنین سیل سیاهی به سراغم آمد. خداوندا ، فرصت اندک است و فقط یک لحظه بر من پادشاهی کن و به فریادم برس. خداوندا اگر این بار ستاری بفرمایی و گناه مرا بپوشانی ازین پس از هر کار ناروا توبه می کنم. نصوح پیوسته گریه کرد و اشک فراوانی از چشمانش جاری شد و آنقدر خدا خدا گفت که در و دیوار با او همنوا شد .
نصوح در حال «یا رب یا رب گفتن» بود که ناگهان از میان ماموران تفتیش صدایی بلند شد. آن فریاد زننده می گفت: همه را گشتیم، اکنون ای نصوح جلو بیا. نصوح با شنیدن این صدا عقل و هوش از او جدا شد و مانند جماد، بی جان افتاد. و چون از هستی موهوم خود خالی شد و موجودیت او باقی نماند، خداوند، بازِِ بلندپروازِ روحش را به حضور خود فرا خواند. وقتی نصوح بی هوش شد، روحش به حق پیوست و در همان لحظه امواج رحمت حق به تلاطم در آمد. وقتی که روح نصوح از ننگ جسم رها شد، شادمان نزدِ اصل خود رفت و وقتی که دریاهای رحمت الهی بجوشد گرگ با بره همپیاله می شود و افراد مایوس نرم و خوش رفتار می شوند.
پس از ترسی که بر نصوح ایجاد شد و مایه هلاک جان شد، مژده دادند که آن جواهر گمشده پیدا شد و سبب شدند که بیم و ترس از بین برود و با این خبر سر و صدای شادی کل حمام را پر کرد و آن موقع بود که نصوح که مدهوش بی خویش شده بود به خود آمد و چشمش نوری بیش از صد روز دید. بر چشم دل نصوح، نور تجلی الهی که برای دیگران طی روزها و شبهای فراوان در طاعات و عبادات ظهور می کند در لحظه ای هویدا شد. همه از نصوح حلالیتی می طلبیدند و مدام دستش را می بوسیدند زیرا که بیش از هر کسی به نصوح ظنین بودند و غیبت او را کرده بودند .
نصوح به زنان گفت: این فضل خداوند عادل بود که مرا نجات داد، والا من از آنچه که درباره ام گفته اید بدترم. کسی جزء اندکی چه چیزی درباره من می داند؟ فقط من می دانم و خداوندِ ستارالعیوب که چه گناهان و تباهکاری هایی مرتکب شده ام .
بعد از آن واقعه هنگامی که بار دیگر فرستاده دختر شاه آمد و گفت: دختر پادشاه ما، از روی لطف و مرحمت تو را مجددا فراخوانده است تا سرش را بشویی و او را مشت و مال دهی. نصوح به آن فرستاده گفت: برو، برو که دست من از کار افتاده است و اکنون نصوح تو بیمار شده است. باید بروی کس دیگری را برای این کار پیدا کنی. من یکبار مُردمُ و زنده شدم. من طعم تلخ مرگ و نیستی را چشیدم. من نزد خدا توبه ای راستین کرده ام و تا وقت مرگ، آن توبه را نخواهم شکست.